printlogo


حق بر شهر مهم‌ترین حق انسان شهرنشین

هانری لوفور، جامعه‌شناس و فیلسوف فرانسوی که برای اولین‌بار ایده حق بر شهر را مطرح کرد، نقطه آغاز تفکر خود در مورد این موضوع را چنین به تصویر می‌کشد: «كنار روستایي كه من دوران كودكي‌ام را در آن سپری كرده‌ام، شهر كوچكي در حال ساخته شدن است؛ بوی نفت، بنزین، گوگرد در آن حوالي پيچيده است. بلدوزرها را مي‌بينم كه به جنگل زده‌اند. برآمدن شهری جدید را نظاره مي‌كنم. درست از همان موقع توجه من به مسئله شهر جلب شد و به این فكر مي‌كردم كه حمله شهر به روستا و فضاهای سنتي به هيچ وجه تصادفي و محدود به این یا آن محله نيست، بلكه این شهری‌شدن، این‌ صنعتي‌شدن پدیده ای جهان‌گستر است.» (فلسفه، سياست، شهر- هانری لوفور و دیگران- ایمان واقفي و دیگران كتابكده كسری، 1398). مفهوم حق بر شهر یکی از ایده‌های برجسته‌ای است که لوفور در کتاب «حق بر شهر» آن را به‌عنوان پاسخی به فرایندهای سریع شهرنشینی و گسترش شهری در قرن بیستم ارائه داد. هدف اصلی او از طرح این مفهوم، مقابله با نابرابری‌های فضایی، اقتصادی و اجتماعی بود که بر اثر تحولات شهری، به‌ویژه در شهرهای صنعتی و بزرگ، پدید آمده بودند.

نگاه انتقادی به فرایندهای شهرسازی و سیاست‌های توسعه شهری در دوران مدرن، زمینه‌ساز ارائه نظریه حق بر شهر به‌عنوان پاسخی به نابرابری‌های ساختاری از طرف لوفور شد. او معتقد بود که شهرها به واسطه فرایندهای سرمایه‌داری و سلطه سرمایه‌داران، به‌صورت فضاهایی غیرقابل دسترس برای اکثر شهروندان تبدیل شده‌اند. از دید لوفور، شهر نه‌تنها به‌عنوان مکانی برای زندگی بلکه در جایگاه مکانی برای تجربه اجتماعی و فرهنگی تلقی می‌شود. در واقع، شهر باید فضایی باشد که همه افراد حق برخورداری و مشارکت در ساخت و ساز آن را داشته باشند.
لوفور دو بعد اصلی را برای حق بر شهر مطرح کرد؛ حق به حضور و استفاده از شهر. او معتقد بود که تمام شهروندان، بدون توجه به وضعیت اقتصادی یا اجتماعیشان، باید بتوانند به فضاهای شهری دسترسی داشته باشند و از امکانات و خدمات آن بهره‌مند شوند. به این معنا که نباید هیچ گروه یا طبقه‌ای از دسترسی به شهر و امکانات آن محروم باشد. دیگری حق به تغییر و بازآفرینی شهر است. لوفور بر این باور بود که شهروندان باید حق دخالت و مشارکت فعال در فرآیندهای تصمیم‌گیری و طراحی شهری را داشته باشند. این بدان معناست که شهر باید به‌وسیله شهروندان ساخته شود و نه به‌وسیله دولت‌ها یا سرمایه‌داران به‌تنهایی. حق بر شهر یک ایده انقلابی در نقد شهرنشینی مدرن و تلاشی برای بازگرداندن شهر به مردم و جلوگیری از سلطه سرمایه‌داری و نیروهای نخبه‌گرا بر آن است.
تهران و مفهوم حق بر شهر 
تهران، به‌عنوان پایتخت ایران و یکی از بزرگ‌ترین شهرهای خاورمیانه، با چالش‌های فراوانی مواجه است که به نوعی با ایده لوفور در مورد حق بر شهر هم‌خوانی دارد. در طول دهه‌های گذشته، تهران شاهد رشد سریع جمعیت، توسعه شهری نامتوازن و افزایش نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی بوده است. این مسائل، به‌ویژه در برخی مناطق محروم و حاشیه‌ای شهر، منجر به نابرابری در دسترسی به فضاها و خدمات شهری شده است.
نابرابری فضایی و اقتصادی
یکی از محدودیت‌های اساسی شهری تهران، نابرابری فضایی و اقتصادی است. مناطق شمالی تهران از نظر اقتصادی و زیرساخت‌های شهری بسیار پیشرفته‌تر از مناطق جنوبی و حاشیه‌ای هستند. این نابرابری منجر به تفاوت‌های جدی در کیفیت زندگی شهروندان در مناطق مختلف شهر شده است. از دیدگاه لوفور، این نابرابری‌ها ناقض حق بر شهر هستند؛ زیرا با وجود آن‌ها دسترسی همگان به فضاها و امکانات شهری به شکل عادلانه‌ای فراهم نمی‌شود.
دسترسی محدود به خدمات عمومی
یکی دیگر از مشکلات شهری تهران، دسترسی محدود به خدمات عمومی از جمله حمل‌ونقل، بهداشت، آموزش و مسکن است. رشد سریع شهر و مدیریت ناکارآمد شهری باعث شده تا خدمات عمومی نتوانند پاسخگو نیازهای روزافزون جمعیت این کلان‌شهر دودآلود باشند. این موضوع به‌ویژه در مناطق کم‌درآمد و حاشیه‌نشین، یکی از عوامل اصلی نارضایتی‌های اجتماعی و اقتصادی است. نگاهی به نظریه لوفور، نشان می‌دهد که دسترسی نابرابر به خدمات عمومی در شهر، از بزرگ‌ترین چالش‌های حق بر شهر است.
مشارکت شهروندان در تصمیم‌گیری‌های شهری
در بسیاری از شهرهای بزرگ همچون تهران، تصمیمات مهم شهری اغلب توسط نهادهای دولتی یا سرمایه‌گذاران خصوصی گرفته می‌شود و شهروندان به‌ندرت در این فرایندها مشارکت دارند. این امر باعث می‌شود بسیاری از پروژه‌های شهری بدون توجه به نیازها و خواسته‌های شهروندان اجرا شوند. به‌عنوان مثال، پروژه‌های بزرگ ساختمانی و عمرانی در مناطق مختلف، بدون توجه به تأثیرات اجتماعی و محیطی آن‌ها بر ساکنان محلی اجرا شده‌اند. این مسئله، به وضوح با دیدگاه لوفور درباره حق مشارکت فعال شهروندان در ساخت‌وساز شهری مغایرت دارد.
بحران‌های زیست‌محیطی
یکی از دیگر محدودیت‌های جدی در زمینه حق بر شهر، بحران‌های زیست‌محیطی از جمله آلودگی هوا، کمبود فضای سبز و تخریب محیط‌زیست است. این بحران‌ها ناشی از توسعه شهری غیرمنظم و فقدان برنامه‌ریزی مناسب است. لوفور معتقد بود که شهرها باید به‌شکل فضاهایی سالم و مناسب برای زندگی اجتماعی شهروندان ساخته شوند. در مورد کلان‌شهر تهران، بحران‌های زیست‌محیطی، این فضا را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار داده و دسترسی شهروندان به محیط‌زیست سالم را محدود کرده است.
با توجه به محدودیت‌ها و چالش‌های موجود، می‌توان گفت که ایده حق بر شهر به‌عنوان یک چارچوب نظری می‌تواند به تحلیل و نقد مشکلات این شهر کمک کند. نابرابری‌های فضایی، اقتصادی و اجتماعی تهران که در تناقض با حق بر شهر در مقام یک حق انسانی و اجتماعی قرار دارد، باید برطرف شود.  به‌طور کلی برای بهبود وضعیت شهری مناسب و تحقق حق بر شهر، به نوعی برنامه‌ریزی شهری نیاز است که بر توزیع عادلانه منابع و امکانات میان مناطق مختلف شهر تأکید کند. این امر به کاهش نابرابری‌های فضایی و اقتصادی کمک خواهد کرد. همچنین فرایندهای مشارکتی باید در تصمیم‌گیری‌های مرتبط با توسعه شهری تقویت شوند. این مشارکت می‌تواند از طریق شوراهای محلی، نشست‌های عمومی و فضای باز برای نقد و بررسی سیاست‌ها و پروژه‌های شهری تحقق یابد. از طرفی حفاظت از محیط‌زیست شهری مسئله‌ای قابل‌اعتنا در این کلان‌شهر پیچیده است. بهبود وضعیت زیست‌محیطی، از جمله کاهش آلودگی هوا و افزایش فضای سبز، باید یکی از اولویت‌های اصلی مدیریت شهری د نظر گرفته شود تا شهر فضایی سالم و مناسب برای زندگی باشد.
مفهوم حق بر شهر از دیدگاه هانری لوفور، یک رویکرد انتقادی به فرایندهای شهرسازی و نابرابری‌های شهری و ابزار مناسبی برای تحلیل و نقد چالش‌های شهری به شمار می‌آید. نابرابری‌های فضایی، محدودیت دسترسی به خدمات عمومی، کمبود مشارکت شهروندان در تصمیم‌گیری‌های شهری و بحران‌های زیست‌محیطی چالش‌های عمده‌ای هستند که با ایده حق بر شهر در تضاد هستند. به‌منظور تحقق این حق، باید به بهبود شرایط شهری و تقویت مشارکت اجتماعی شهروندان در فرایندهای مرتبط با توسعه و مدیریت شهری توجه ویژه‌ای کرد.