چالش بازنشستگی پزشکان
دکتر ایرج بمانا متخصص مغز و اعصاب بیمارستان زکریای رازی قزوین
بافت جمعیتی قزوین، به دلیل صنعتی بودن این استان اغلب کارگری است. از آنجا که درآمد جامعه کارگری کفاف خدمات پزشکی و درمانی را نمیدهد، بسیاری از افراد تحتپوشش بیمه تأمیناجتماعی و خانوادههای آنان به مراکز ملکی تأمیناجتماعی مراجعه میکنند و از خدمات رایگان درمانی بهرهمند میشوند. این شیوه خدمترسانی سازمان را با روحیات خود نزدیک دیدم و فرصت جذب در مراکز ملکی سازمان را مغتنم شمرده و وارد این نهاد شدم. طی سالها حضور در سازمان، همچنان مشتاقانه فعالیت میکنم و حتی تمام بیماران نیازمند به بستری را که در مطب ویزیت میشوند، به بیمارستان سازمان ارجاع میدهم.
سابقه همکاری من با سازمان به 15 سال قبل بازمیگردد. سال 1388 بهمنظور انجام یک طرح قانونی با موضوع ضریب «کا» به دانشگاه علوم پزشکی قزوین اعزام شدم. با توجه به اینکه بیمارستان زکریای زاری بار بزرگی از خدمات درمانی شهر و استان قزوین را به دوش میکشید، به واسطه اجرای طرح مورد نظر از دانشگاه علوم پزشکی، به بیمارستان زکریای رازی قزوین مأمور شدم و این موضوع زمینه جذب و آغاز طبابتم را در بیمارستان مذکور از دیماه سال 1388 رقم زد.
خوشبختانه از آن زمان تاکنون در درمانگاههای جراحی این بیمارستان مشغول ویزیت بیماران اورژانسی، سرپایی و اعمال جراحی هستم. ماهانه بهصورت تقریبی بین 250 تا 300 بیمار در درمانگاه ویزیت میشوند. علاوه بر این، ماهانه 15 عمل کوچک و بزرگ انجام میدهم. اکنون پس از 15 سال سابقه فعالیت و طبابت در سازمان، میتوانم به پشتوانه شناخت نسبی از ظرفیتها و کمبودهای مراکز درمانی و همچنین تعامل با همکاران مشغول طبابت در مراکز متعدد، به عمدهترین چالشها و مطالبات پزشکان اشارهای داشته باشم.
مهمترین معضل در جذب پزشک در مراکز درمانی تأمیناجتماعی، نظام پرداخت بر اساس نرخ دولتی به نیروهای متخصص است که در حال حاضر جذابیتی برای این نیروها ندارد. در حالی که در درمان غیرمستقیم پرداختها نزدیک به نرخ آزاد است. این موضوع به عامل بازدارنده تبدیل شده و پزشکان به دلیل دلسردی، ناامیدی و نداشتن چشمانداز روشن و پیشبینیپذیر برای خود و خانواده، بعضاً اشتیاقی به جذب در مراکز درمانی سازمان ندارند.
با نگاهی به مسائل پزشکان در سطح کلان، میتوان به مواردی مانند عدم افزایش متناسب دستمزد با تورم اقتصادی و مهاجرت روزافزون پزشکان اشاره کرد. این پدیده میتواند به کمبود نیروی متخصص در مراکز درمانی دامن بزند. افزایش دیه پزشکی نامتناسب با تعرفه پزشکی و مالیاتهای سنگین نیز دغدغه دیگری است که اعتراض پزشکان را در پی داشته است.
یکی دیگر از مطالبات جدی پزشکان را اصلاح نحوه تعیین دستمزد آنها در دوران بازنشستگی تشکیل میدهد. بسیاری از پزشکان کنونی در ایام جوانی جذب مراکز درمانی شده و با انگیزه بالا خدمترسانی کردهاند. سختی عملهای جراحی و کشیکهای طولانی را نیز متحمل شدهاند. اکنون در آستانه بازنشستگی کارایی دوران جوانی را ندارند و حقوق آنها کاهش یافته است. در نتیجه ملاک بودن محاسبه مستمری بازنشستگی براساس میانگین دستمزد دو سال منتهی به خدمت، افت درآمد آنها را در پی دارد. همکار متخصص ارتوپدی را سراغ دارم که با 30 سال سابقه، به دلیل اینکه در سالهای اخیر اعمال جراحی کمتری را انجام میداد، سال گذشته با حقوق 18 میلیون تومان بازنشسته شد. در حالی که کارمندان عادی با حقوق 25 تا 28 میلیون تومان بازنشسته میشوند.
معتقدم تجدید نظر در زمینه نحوه محاسبه دستمزد دوران بازنشستگی مانند ملاک قرار گرفتن میانگین کارکرد سالهای خدمات، میتواند در بهبود مستمری پزشکان بازنشسته، مؤثر واقع شود. اجرای این رویه از یکسو زمینهساز افزایش تمایل پزشکان به جذب در مراکز درمانی تأمیناجتماعی شده و از سوی دیگر در جبران کمبود نیروی پزشک متخصص در مراکز درمانی بهویژه در مناطق کمبرخوردار نقش دارد. اصلاح تعرفهها و انطباق با تعرفه نهاد عمومی غیردولتی نیز راهکار مؤثری برای جبران نقیصه پرداخت و افزایش جذابیت برای خدمترسانی در سازمان بهشمار میرود.