کمالگرایی و گرایش به جراحیهای زیبایی
دکتر حسین باهر جامعهشناس
اگر به منطق انسانی رجوع کنیم، اصولاً مداخله در طبیعت نیازمند مجوز است و در مورد انجام اعمال زیبایی تشخیص پزشک متخصص و متعهد شرط انجام عمل است. به عبارت دیگر، اگر برای انجام جراحی زیبایی اضطراری وجود داشته باشد، قطعاً انجام آن ضروری است. در صورتی که این امر صرفاً با هدف افزایش زیبایی باشد و جنبه درمانی نداشته باشد، جراحی چندان توجیه عقلانی ندارد.
این موضوع غیرقابلانکار است که جراحیهای زیبایی و ترمیمی میتواند در بهبود عملکرد بهنجار جسمی، ایجاد اعتمادبهنفس و عزتنفس اجتماعی، رفع نقایص جسمانی و اصلاح کیفیت زندگی اجتماعی افراد نقش مؤثری داشته باشد. مشکل اینجاست که اغلب جراحیهای زیبایی که این روزها انجام میشود، ناشی از نارضایتی افراد از نقصهای جزئی و در اصل تخیلی در ظاهرشان است. بین افراطیگری در انجام عملهای زیبایی افراد و کمالگرایی آنها رابطه معناداری وجود دارد.
رسانههای اجتماعی، فضای دیجیتالی، تریبونها، هوش مصنوعی، تبلیغات، مشاهدات و مقایسه افراد با یکدیگر در ایجاد این همهگیری در جامعه مؤثر هستند. در واقع در جامعه مدرن امروز، پیروی از مُد، چشم وهمچشمی و احتمال پیدا شدن فرصت ازدواج و مانند اینها سبب شده کموبیش در بین پارهای از دختران و حتی پسرها عملهای زیبایی رواج یابد. غالب افرادی که از استانداردهای زیبایی برخوردارند، اما همچنان به انجام عملهای جراحی اصرار میورزند، از بیماریهای روان رنج میبرند و شرایط روانی مناسبی ندارند. برخی افراد به دلیل اینکه در موقعیتهای اجتماعی مختلف هماهنگ و متناسب به نظر برسند حتی زمانی که تغییر ظاهر با احساسات درونی خودشان در تضاد است نیز به سمت عمل زیبایی سوق پیدا میکنند.
این گروه از افراد به دلیل تفکراتی که ناشی از اختلال روانی بدریختی است و نداشتن اعتمادبهنفس کافی از ظاهر و اندام خود ناراضی هستند و دچار وسواس در انجام عملهای زیبایی میشوند. در نهایت این نارضایتی از بدن و ظاهر فرد را دچار اضطراب، استرس و افسردگی کرده و بیم اقدام به خودکشی را افزایش میدهد. بنابراین بایستی از نظر فرهنگی و روانی علل بروز اینگونه رفتارها در جامعه ریشهیابی شود. امید آنکه جوانان فرهیخته ما دچار این پریشانی و تردید نشوند و در هر موردی قبل از اقدام با صاحبنظران رفتارشناس مشاوره کرده و عواقب کار خود را در کوتاهمدت و بلندمدت بسنجند تا در آینده پشیمانی به بار نیاید.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که مفهوم زیبایی از نظر افراد مختلف متفاوت است. بعضی آن را تنها در ظاهر میدانند، در حالی که بعضی آن را در ارزشهای درونی تعریف میکنند. زمانی ما میتوانیم فردی را زیبا بخوانیم که نهتنها در ظاهر زیبا به نظر برسد، بلکه احساس زیبایی درونی داشته باشد. پس زیبایی ظاهری تنها جزء بسیار کوچکی از زندگی افراد را تشکیل میدهد. بهطور کلی ما ایرانیان از زیبایی ژنتیکی برخوردار هستیم. میلیونها انسان با نژادهای گوناگون در جهان وجود دارند که در قیاس با دیدگاه و معیار زیبایی ایرانیان، زیبا به نظر نمیرسند در حالی که همدیگر را دوست دارند و زادوولد میکنند.
اگر جامعهای سلامت باشد و عدالت اجتماعی در آن برقرار باشد، یعنی «هر چیزی سر جای خودش» باشد و هر کسی خود را با تمام ویژگیها و خصوصیاتی که دارد بپذیرد، چنین رفتارهای وسواسی در خصوص انجام عملهای زیبایی در افراد آن کمتر دیده میشود. هرچقدر افراد یک جامعه به این باور برسند که ظاهر زیبا و بینقص تضمینکننده یک زندگی شاد و بیمشکل نیست، کمتر تمایل پیدا میکنند که ظاهر و بدن خود را به استانداردهای تعیین شده در دنیای امروز برسانند و کمکم آرامش و رضایت از بدن به زندگی آنان برمیگردد و اعتمادبهنفس پیدا میکنند.