کودک کتابخوان، شهروند مسئولیتپذیر
زهرا محسنی فرد
درخصوص تأثیر بعد اجتماعی و رفتاری کتاب باید گفت که این مهم همانند خیلی چیزها، یکی از مسائل مغفولمانده این سالهاست. حوزه کتاب کودک شاید همچون بسیاری حوزههای دیگر مقداری روانشناسیزده و تقلیلگرایانه به سمت فردیت پیش رفته است. بهگونهای که ما همواره به این اندیشیدیم که کودک به لحاظ فردی و مؤلفههای رفتاری و روانشناختی چه نیازی به کتاب دارد و یا کتاب چه رشدی میتواند در او ایجاد کند. اگرچه این موضوع بسیار حائز اهمیت است، اما از سوی دیگر ضرورت دارد به این موضوع نیز فکر کنیم که جامعه چقدر نیازمند داشتن شهروندان و کودکان کتابخوان است، یا اینکه کتابخوانی بهعنوان یک ارزش اجتماعی چگونه میتواند در جامعه ورود و نقشآفرینی کند.
اگر درصدد آن هستیم که مخاطبان خود را به خواندن کتاب برای کودک قانع و ترغیب کنیم، باید توجه داشته باشیم که تحقق این مهم در سطح و بستر جامعه نیازمند برنامهریزی و سیاستگذاریهای کلان است تا جامعه را به سمت کتابخوانی سوق دهد. مسئولان و نهادهای برنامهریز باید بهطور دقیق خواستهای جامعه را بسنجند که در این فرایند به چه ارزشهایی برای انسجام اجتماعی، توسعه پایدار و تداوم ارزشها و هنجارهای سازنده نیاز داریم. این مهم برای این است که در ادامه مسیر بتوان دستاوردهای فوق را وارد ادبیات کودک کرد و به زبانی تأثیرگذار و فرهنگساز در این خصوص به گفتوگو پرداخت.
خواندن کتاب به شکل مستمر میتواند تغییرات اجتماعی گستردهای ایجاد کند و اثرات ویژه اجتماعی و سیاسی را رقم بزند. کودکانی که به اندازه کافی از طریق کتاب کودک در فرم استاندارد و صحیح آن با ارزشهایی مانند احترام به محیطزیست خو گرفته باشند، میتوانند این ارزش را در رفتار خود متبلور کنند و در قامت شهروندان متفاوتی در جامعه حضور یابند. بچههایی که در فضای ادبیات و توسط زبان و زاویه دید مؤثر با مفاهیمی مانند ضدیت با نژادپرستی، تبعیض نژادی و عدم افراطیگری مواجه شوند در آینده شهروندان متأملتر، متفکرتر، تأثیرگذارتر و مسئولیتپذیرتری خواهند بود. در واقع «خواندن» به واسطه توانمندیهایی که در سطح خرد برای فرد ایجاد میکند، تأثیرات گستردهای در سطح کلان به بار میآورد.
بسیاری از کتابها بهصورت خودآگاه و ناخودآگاه به تأمین امنیت روان، سلامت و رشد کودک کمک میکنند. بهطور مثال بخشی از افسانهها و اسطورههای قدیمی ما میتوانند ترسهای موجود در ناخودآگاه کودک و یا آشوبهای ذهنی او را آرام کنند و به آنها پاسخ درست دهند.
علاوه بر آن، با بالاتر رفتن سن کودک، کتاب یکی از ارزندهترین و مؤثرترین ابزارها برای رشد در ساحتهای مختلف خواهد بود. کتاب میتواند به رشد دایره لغات کودک کمک کند و در ادامه به او یاری میرساند که چگونه از احساسات خود بگوید و بیشتر گفتوگو کند. تمام این موارد در طول زمان تأثیر ویژهای بر سلامت روان کودک دارد. البته این بدان معنا نیست که کتاب میتواند یک مسئله روانی یا حتی یک نیاز روانشناختی را بهتنهایی پاسخ دهد، بلکه در کنار مجموعهای از رفتارها مانند فضا و محیط سالم، بازی و دیگر موارد از کتاب نیز میتوان به عنوان یکی از عوامل مؤثر در سلامت روان کودکان بهره گرفت.