مهاجرت و پدیده «اتلاف مغزی»
اروپا در حال حاضر با مشکلات زیادی در حوزه مهاجران و پناهجویان مواجه است. به تازگی نیز قوانین جدیدی تصویب شده که ورود مهاجران به این کشورها را سختتر میکند. این قوانین سختگیرانه، بازگشت مهاجران غیرقانونی را تسریع خواهد کرد. اما حفظ یا اخراج مهاجران، تنها مشکل این روزهای کشورهای اروپایی نیست. به نظر میرسد که بیشتر این کشورها در بهکارگیری درست مهاجران متخصص نیز ضعیف ظاهر شدهاند. بهطوری که بسیاری از آنها با مشکل بیکاری دستوپنجه نرم میکنند.
الهام اظهری روزنامه نگار
براساس آمار منتشر شده از سوی اتحادیه اروپا، سال گذشته میلادی حدود 30هزار پناهجو بهصورت غیرقانونی از مرزهای اتحادیه اروپا عبور کردهاند که بالاترین رقم از سال 2016 تا به امروز است. کشورهای اروپایی که با حجم زیاد مهاجران روبهرو هستند، تصمیم گرفتهاند با وضع قوانین جدید و بررسی پرونده این افراد در عرض 12 هفته، مهاجران را یا به کشور خود بازگردانند یا هرچه سریعتر وارد چرخه کار کنند. البته مهاجرانی هم که با سختی بسیار در این کشورها پذیرفته میشوند، همیشه این بخت را ندارند که کارهای حرفهای به دست آورند و گاهی تا سالها بدون توجه به مهارتهای تخصصی خود، مجبور به انجام کارهای سیاه و یدی در این کشورها میشوند.
فرصتسوزی اروپایی
تحقیقات نشان میدهد که اکثر کشورهای اروپایی در فراهم کردن فرصتهای شغلی مناسب برای مهاجران دارای تحصیلات عالی شکست خوردهاند. البته این امر هزینههای بالقوه قابلتوجهی را برای نیروی کار و اقتصاد آنها به همراه دارد. دادههای نظرسنجی نیروی کار اتحادیه اروپا بین سالهای 2017 تا 2022، بیان میکند که تقریباً نیمی از مهاجران با تحصیلات عالیه در شغلهایی مشغول به کار هستند که از سطح صلاحیت کاری آنها پایینتر است. همچنین فارغالتحصیلان مهاجر اروپایی بهطور متوسط، سالانه 2000 یورو کمتر از فارغالتحصیلان محلی با مدارک و ویژگیهای مشابه درآمد دارند. این پدیده که به اتلاف مغزی معروف است، مشکلات جدی برای کشورهای اروپایی ایجاد کرده است.
سؤال مهم این است که آیا مهاجران ماهر میتوانند مهارتهای خود را بهکار گیرند و شغلی درخور شایستگیهای خود بهدست آورند، یا ناامید میشوند و بازمیگردند؟ در بدترین حالت، برخی از این مهاجران پس از بیکاری طولانیمدت، به خدمات رفاهی دولت وابسته میشوند، اما نرخ این ضایعات مغزی در سراسر اروپا بسیار متفاوت است. کشورهایی مانند ایتالیا، یونان، اسپانیا و سوئد عملکرد بسیار بدی در زمینه جذب متخصصان مهاجر دارند. معلمان، نمونهای از کارکنان ماهر هستند که کشورهای اروپایی شدیداً به آنها نیاز دارند، اما دستمزد کم و فرسودگی شغلی معلمان، این کشورها را با مشکل جذب و حفظ کادر آموزشی مواجه کرده است.
در ایرلند، جایی که تقریباً دوسوم مدارس متوسطه از جذب نیروی انسانی کافی عاجز هستند، معلمان واجد شرایط مهاجر، در مقایسه با بومیهای دارای مدرک معادل، مسیر دشوارتری را برای رسیدن به کلاس درس میپیمایند. این دسته از مهاجران سه برابر بیشتر از سایر افراد، در شغلی فعالیت میکنند که صلاحیت بالاتری از آن دارند و حداقل پنج برابر کمتر از دیگر افراد احتمال دارد که اصلاً در حرفه معلمی جذب شوند. همچنین با مداقه در نتایج تحقیقات درمییابیم مهاجران متخصص که در کشور میزبان تحصیل نکردهاند، بازار کار بسیار بدتری نسبت به مهاجران تحصیلکرده در کشور میزبان، داشتهاند. این افراد اجازه زندگی و کار در این کشورها را دارند، اما گویا مجاز نیستند که در حرفه مرتبط با تواناییهای خود کار کنند. البته همه کشورها در یک سطح نیستند. بهطور مثال در کشور پرتغال، مهاجران پس از گذراندن دورههای تخصصی، در حوزه حرفهای خود استخدام میشوند.
مشکل تأیید صلاحیت
تحقیقات حاکی از آن است که در فقیرترین کشور اروپای غربی، مهاجران با تحصیلات دانشگاهی، نسبت به کل اروپا، کمتر دچار مشکلات تأیید صلاحیت یا بیکاری میشوند. موفقیت نسبی پرتغال در مقایسه با سایر کشورهای جنوب اروپا چشمگیرتر است. بیش از نیمی از مهاجران دارای مدرک تحصیلی در اسپانیا، ایتالیا و یونان در مشاغلی کار میکنند که در مقایسه با پرتغال، سطح تحصیلات بالاتری نسبت به شغل خود دارند. همچنین برابری بیشتری بین فارغ التحصیلان مهاجر و محلی در پرتغال نسبت به بقیه کشورهای جنوب اروپا وجود دارد. این اتفاق در تضاد کامل با کشورهایی مانند اسپانیا، ایتالیا و یونان است که در آنها فارغ التحصیلان مهاجر به احتمال زیاد بهعنوان نظافتچی و صندوقدار مشغول به کار هستند.
پرتغال همچنین یک مقصد امیدوارکننده برای مهاجران دارای مدرک فنی و تخصصی شناخته میشود. این کشور حتی کارآفرینان فناوری جهانی را تشویق میکند تا استارتآپهای خود را آنجا مستقر کنند. در این مسیر، حمایتهای ویژهای مانند مقررات تجاری مطلوب و مجوزهای اقامت برای سرمایهگذاران و تجار ایجاد شده است. به نظر میرسد که پرتغال میداند چگونه از جمعیت مهاجر ماهر خود نهایت استفاده را ببرد. این کشور نهتنها برنامهریزی دقیقی در این زمینه انجام داده، بلکه در اجرای برنامهها و بهبود شرایط نیز موفق عمل کرده است. سیاستهای حمایتی بیشتر از مهاجران، فضایی را ایجاد کرده که سازمانهای غیردولتی و مدنی به راحتی در آن فعالیت کنند و فرصتهای زیادی برای مهاجران وجود داشته باشد. البته مسئله زبان هم در این موفقیت بیتأثیر نیست. بسیاری از مهاجران پرتغالی در حال حاضر به زبان پرتغالی روان صحبت میکنند؛ چراکه بخش بزرگی از آنها از برزیل و کشورهای پرتغالیزبان آفریقا (مانند موزامبیک) به این کشور آمدهاند. با این حال، کشورهایی مانند اسپانیا و فرانسه که میزان مهاجران فرانسوی و اسپانیاییزبان هستند، عملکرد بسیار پایینی در جذب مهاجران حرفهای داشتهاند. یک مانع مهم در این قضیه، عدم به رسمیت شناختن مزایای کارگران مهاجر در اقتصاد این کشورهاست. بهعلاوه، سیاستهای ملی حامی مهاجران، از آموزش رایگان زبان گرفته تا برنامههای آموزشی و دورههای کارآفرینی در کشورهای مذکور بسیار ضعیف عمل میکند.
نتایج یک نظرسنجی در سراسر اتحادیه اروپا در سال 2021 نشان داده که 73درصد از مردم پرتغال احساس میکنند ادغام مهاجران در میان مردم بومی موفقیتآمیز بوده است. البته این رقم بسیار بالاتر از میانگین اتحادیه اروپاست که عددی در حدود 42درصد را نشان میدهد.
جمعیت روبهرشد پناهجویان
پناهجویان، سطوح بسیار بالاتری از اتلاف مغزی را نسبت به متوسط مهاجران تحصیلکرده دانشگاهی تجربه میکنند. این یک چالش سخت برای کشورهایی است که بیشترین بار جمعیت روبهرشد پناهندگان را دارند. در کشوری مانند سوئد تعداد کل پناهندگان طی 10 سال گذشته تقریباً دو برابر شده و در سال 2022 میزبان 265 پناهنده به ازای هر 10هزار نفر ساکن بومی بوده است. این عدد برای سایر کشورهای اروپایی عدد 150 به ازای هر 10هزار نفر است که سختی کار سوئد را به خوبی نشان میدهد. مهاجرانی که به دلایل بشردوستانه وارد سوئد میشوند، سه برابر بیشتر از سایر مهاجران با پدیده بیکاری برخورد میکنند. بسیاری از کشورها تا چندماه پس از ورود، پناهجویان را از کار کردن منع میکنند. برخی حتی این مدت را تا زمان تصمیم نهایی درباره پرونده مهاجران به تعویق میاندازند. این یعنی اهالی جدید زمان قابلتوجهی را خارج از بازار کار میگذرانند و بنابراین احتمال بیکاری آنها افزایش مییابد.
همچنین بسیاری از این مهاجران در روند فرار از کشورهای خود به احتمال زیاد مدارک تحصیلی خود را به فراموش سپردهاند. همین موضوع پروسه جذب را سختتر و چالش برانگیزتر میکند. هنگامی که انگیزه اولیه یک مهاجر امنیت باشد، با احتمال کمتری مهارتهای قابل انتقال برای کشور میزبان همراه خود دارد. به این مشکل باید مسئله زبان را نیز اضافه کرد. مهارتهای ضعیف زبان کشور میزبان یک مشکل مضاعف است؛ چراکه علاوه بر محدود کردن قابلیت استخدام، احتمال کاهش روابط اجتماعی مهاجران با مردم محلی را هم بالا میبرد. در سوئد، مهاجران با تحصیلات دانشگاهی، در صورتی که مهارتهای زبان سوئدی ضعیفی داشته باشند، سهبرابر بیشتر از افراد با سطح مهارت خوب، بیکار و به احتمال زیاد بیشتر درگیر مسئله نژادپرستی خواهند شد. بر مبنای تحقیقات دانشگاه مالمو، صرفنظر از سطح تحصیلات، محرومترین گروههای مهاجر همیشه مهاجران آفریقا و خاورمیانه هستند که بیشتر آنها به عنوان پناهجو وارد سوئد میشوند. همچنین روند مشابهی در اکثر کشورهای اروپایی به چشم میخورد: مهاجران از به اصطلاح کشورهای جنوب (آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین و مرکزی) بیشتر از مهاجران کشورهای با درآمد بالاتر، تحتتأثیر پدیده ضایعات مغزی قرار دارند. در این میان گویی موفقیت نسبی پرتغال در بهرهبرداری از مهارتهای مهاجران تحصیلکرده، الهامبخش برخی استراتژیهای کنونی اتحادیه اروپا برای ادغام مهاجران بوده است. این امر شناسایی آسانتر صلاحیت مهاجران را به همراه حمایت از کارآفرینی آنها در اولویت قرار داده است. البته باید این مسئله را در نظر داشت که بریتانیا از این تجزیه و تحلیل مستثنی است؛ زیرا دادههای مربوط به این کشور فقط تا سال 2019 در دسترس قرار دارد.
منبع: الپائیس