فروش اعضاي بدن برای گریز از استیصال
سیمین کاظمی پزشک و پژوهشگر اجتماعی
مشکلات اقتصادی و نابرابری طبقاتی بر رفتار اجتماعی مردم یک جامعه تأثیر چشمگیری دارد. متوسلشدن به بدن نتیجه فقر و نابرابریهای پایدار در جامعه است. در شرایط سخت معیشتی تنها سرمایه باقیمانده برای بخشی از جامعه بدن است. بنابراین در چنین شرایطی پدیدههایی مانند فروش کلیه، اهداي تخمک، رحم جایگزین، فروش مو و... بیشتر مشاهده میشود. نابسامانی اقتصادی، تهیدستان و لایه پایینی طبقه متوسط را مجبور میکند كه از بسیاری نیازهای خود صرفنظر کنند و بیشتر درآمد خود را صرف نیازهای پایهای مانند غذا و مسکن كنند و برای تأمین بعضی نیازها چارهای غیر از فروش بدن یا اعضای آن مقابل خود نبینند. در واقع با مشکلات اقتصادی، فرصت زندگی که شایسته انسان است از او سلب میشود و برای زنده ماندن به ناچار تمامیت و یکپارچگی بدن مورد تهدید قرار میگیرد و خدشهدار میشود.
شرایط اقتصادی، فقر، گرانی و بیکاری بخشی از جامعه را به جایی میرساند که برای زنده ماندن و تأمین نیازهای ابتدایی زندگی به فروش اعضای بدن مجبور میشوند. در واقع برای این بخش از جامعه در فقدان سرمایه اقتصادی، بدن به آخرین سرمایهای بدل میشود که برای ادامه زندگی میباید پارههای آن را فروخت. فروش اعضای بدن، بیرحمانهترین شکل از مناسبات اجتماعی و اقتصادی در یک جامعه را بازنمایی میکند. با سیطره مناسبات بازار بر تمام شئون و ارکان زندگی بشر معاصر، پدیده کالایی شدن بدن و اجزای آن ظهور کرده است که طی آن بدن فرودستان و اعضای آن قابلیت خرید و فروش پیدا کرده و بازاری داغ پیرامون آن شکل گرفته است.
فروش اعضای بدن برآمده از تلخترین شرایط زندگی و محصول استیصال محض است و نهتنها سلامت جسمی فرد را به خطر میاندازد، بلکه او را به این جهت که تحت شرایط و فشارهای اقتصادی نتوانسته تمامیت جسمانی خود را حفظ کند، دچار حس فقدان و بیکفایتی و احساس پشیمانی میکند. فرد بعد از فروش عضو ممکن است دچار مشکلات سلامت روان مانند افسردگی و اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شود. خانواده نیز همواره دچار احساس گناه و ترحم نسبت به فردی میشوند که ناچار به فروختن عضوی از بدناش برای تأمین نیارهای خانواده شده است. فروش اعضای بدن وضعیت اقتصادی بحرانی را نشان میدهد و اینکه تا چه اندازه زنده ماندن و نه زندگی نرمال برای اعضای چنین جامعهاي دشوار شده است. چنین شرایطی حتماً آسیبهای اجتماعی مختلفي را به دنبال دارد.
با این اوصاف آنچه برای حفظ بدن فرودستان و پیشگیری از کالایی شدن بدن و برگرداندن حرمت به بدن انسان ضروری است، بهبود وضعیت اقتصادی، نابودی فقر و تلاش برای رسیدن به برابری است. به عبارت دیگر تنها راهکار واقعی این است که برای شهروندان رفاه و برابری ایجاد شود. تا زمان دستیابی به این هدف، لازم است حمایت از گروههای اجتماعی آسیبپذیر فراهم شود و خدمات دولتی رایگان افزایش پیدا کند. تنها در این صورت است که بازار فروش اعضای بدن برچیده و اهدای عضو تنها برای مقاصد دگردوستانه انجام خواهد شد.