سازمان ملل از بحران جهانی آب تا سال 2050 خبر میدهد
تأثیر مایه حیات بر کاهش اشتغال
طبق گزارش سازمان ملل، پیشبینی میشود که دسترسی محدود به آب سالم تا سال ۲۰۵۰ تقریباً ۵میلیاردنفر در سراسر جهان را تحتتأثیر قرار دهد. این تأثیر بیشتر در جنوب صحرای آفریقا، خاورمیانه، بخشهایی از قاره آمریکا و استرالیا خواهد بود اما معنای بحرانهای آبوهوایی مربوط به آب، نقاط بسیار بیشتری را در جهان درگیر خواهد کرد.
این موضوع، مفهومی فراتر از خشکسالی دارد که در مناطق فوق رخ داده یا خواهد داد. بهعبارتدیگر وقوع سیل و طوفان نیز بخش مهمی از بحرانهای آبوهوایی است که مستقیماً به منابع آبی و بهتبع آن به اشتغال مربوط میشود. با این حال کمبود آب و همچنین طوفانهای آبوهوایی که تا حد زیادی بهلطف تغییرات اقلیمی رخ میدهد میتواند تأثیر قابلتوجهی بر اشتغال داشته باشد.
در این گزارش سه مسئله مهم ناشی از بحران آب که بهطور مستقیم از کمبود آب متأثر میشوند را مورد بررسی قرار میدهیم؛ صنایع کشاورزی، تولیدات صنعتی و جابهجایی نیروی کار.
بر اساس شواهد باستانشناسی و تاریخی متعدد تقریباً در فاصله ۱۰ تا ۱۲هزار سال پیش بود که انسانها از دستههای پراکنده جمعآوری و شکار اولیه به شکل دیگری از تولید و زندگی روی آوردند. این شکل جدید کشاورزی بود که متأثر از عوامل مختلف ایجاد شد. در واقع هیچ عامل واحد یا ترکیبی از عوامل وجود نداشت که مردم را به سمت کشاورزی در نقاط مختلف جهان سوق دهد. بهعنوان مثال تصور میشود در خاور نزدیک تغییرات آبوهوایی در پایان آخرین عصر یخبندان شرایط فصلی را به ارمغان آورد که موجب شد تا گیاهانی مانند غلات وحشی در یکسالگی و بهطور متناوب محصول مناسبی دهند. یا بهنظر میرسد در مناطق دیگر، مانند شرق آسیا، افزایش فشار بر منابع غذایی و از بین رفتن منابع پیشین بهطور طبیعی انسانها را مجبور به یافتن راهحلهای تازهای برای مشکل غذا کرده. علت هرچه که بود و تغییر هر شکلی که داشت بهواسطه کشاورزی بهوجود آمد. کشاورزی در جایی صورت میگیرد که منابع کافی آب وجود داشته باشد، به همین دلیل نخستین روستاها و بعد شهرها در کنار منابع آبی بهوجود آمدند و آب موجب رونق شد.
به این ترتیب در کنار منابع عظیم آب بود که سبک زندگی، شکار و گردآوری که بشر از زمان تکامل اولیه خود دنبال میکرد، بهنفع سکونتگاههای دائمی و تأمین غذا از منبع مطمئن کنار گذاشته شد. با کشاورزی، شهرها و تمدنها رشد کردند و از آنجا که محصولات و حیوانات اکنون میتوانستند متناسب با نیازها تولید شوند، جمعیت جهان رشد کرد. تراکم جمعیت منجر به تقسیم کار و تقسیم کار منجر به ایجاد نیازها و بهتبع آن تخصصهای مختلف شد و تخصصهای متنوع اشکال مختلفی از توسعه صنعتی را ایجاد کردند.
آب که تقریباً برای هر نوع فعالیت و تولیدی ضروری است، امروزه در وضعیت بحرانی قرار دارد. با این همه سازمان ملل برآورد میکند که در اقتصاد امروز جهان از هر چهار شغل، سه شغل مربوط به آب است و نتیجه پژوهش دیگری نشان میدهد که تقریباً نیمی از نیروی کار جهان (حدود ۲میلیاردنفر) در بخشهایی فعالیت میکنند که شدیداً با آب مرتبط است.
تأثیر بحرانهای آبی بر کشاورزی
خشکسالی میتواند بهشدت بر تولیدات کشاورزی تأثیر بگذارد؛ امری که در نهایت منجر به از بین رفتن منابع غذایی و کاهش دسترسی به مواد غذایی و افزایش قیمت آن خواهد شد. این موضوع میتواند بر معیشت کشاورزان تأثیر بگذارد و باعث کاهش درآمد، بیکاری و افزایش فقر شود. بسیاری از کشورهای جنوب صحرای آفریقا که در برابر کمبود آب آسیبپذیرند و خشکسالیهای مکرر را تجربه میکنند کشورهایی هستند که بخش مهمی از جمعیت آنها در اقتصاد کشاورزی فعالند. خشکسالی در این مناطق میتواند تأثیر قابلتوجهی بر بهرهوری کشاورزی داشته باشد و منجر به ناامنی غذایی و فقر در یکی از آسیبپذیرترین مناطق جهان شود. یکسوم خشکسالیهای جهان در جنوب صحرای آفریقا رخ میدهد. در این میان دو کشور اتیوپی و کنیا یکی از بدترین خشکسالیهای حداقل چهار دهه اخیر را تحمل میکنند.
بعد از خشکسالی، سیل بیشترین تأثیر را بر زندگی مردم در سراسر این قاره داشته است. سیل جدای از خشکسالی میتواند منجر به فرسایش و آسیب خاک، از بین رفتن محصولات کشاورزی و دامها و نابودی کانالهای آبرسانی، تأسیسات آبی و آلودگی محیطی ناشی از نشت مواد صنعتی به خاک شود که همگی میتوانند منجر به نابودی کشاورزی در یک منطقه شوند. بیشترین آسیب ناشی از سیل در آفریقا در کشورهای کنیا، آفریقای جنوبی و موزامبیک رخ داده که ۷۵ درصد از سیل و طوفانهای منطقه را تجربه کردهاند. همچنین کشورهایی مانند چاد نیز بهشدت تحتتأثیر بارانهای سیلآسا و سیل هستند.
یکی دیگر از مناطق کشاورزی متأثر از خشکسالی در جنوب آسیا قرار دارد. کشاورزی در جنوب آسیا که یک منطقه کمتر توسعهیافته محسوب میشود بهشدت به آبیاری وابسته است و کمبود آب میتواند منجر به کاهش عملکرد محصول و افزایش قیمت مواد غذایی شود. هند، پاکستان، بنگلادش و بخشهایی از افغانستان جزو مناطقی هستند که تحتتأثیر تغییرات اقلیمی و کمبود آب قرار گرفتهاند.
خشکسالی در جنوب آسیا چالشهای اساسی برای منابع آبی، کشاورزی و رشد اقتصادی- اجتماعی بیش از دومیلیارد نفر ایجاد کرده است. در افغانستان، کشاورزان با دومین سال خشکسالی ناشی از اقلیم روبهرو هستند که بدترین خشکسالی در دهههای اخیر است. حدود ۱۹ میلیون کشاورز متأثر از این خشکسالیها قادر به برآوردن نیازهای خود نیستند. بخشی از این نابودی سیستم کشاورزی ناشی از طوفانها و سیلهای اخیر است که در پاکستان، افغانستان و بخشهای دیگر جنوب آسیا رخ داده است. در سال 2020، طوفان استوایی آمفان (یکی از قویترین طوفانهای تاکنون ثبتشده) نزدیک به 5میلیون کشاورز را در سراسر هند و بنگلادش آواره کرد.
دو منطقه مهم دیگر که کشاورزی آنها متأثر از بحران آب است، یکی منطقه خاورمیانه و دیگری ایالت کشاورزی کالیفرنیا در آمریکاست. منطقه خاورمیانه که در نقطهای خشک و نیمهخشک از جهان قرار گرفته همچون همسایه جغرافیایی خود یعنی آفریقا مدتهاست که در خطر خشکسالی و طوفانهای سیلآسا قرار دارد. مسئلهای که میتواند تأثیر قابلتوجهی بر کشاورزی داشته باشد، بهویژه در کشورهایی که کشاورزی منبع مهم اشتغال و درآمد مردم است. همچنین کالیفرنیا در ایالات متحده یک منطقه کشاورزی بزرگ است که در سالهای اخیر کمبود آب در آن تبدیل به بحران شده است. در این منطقه خشکسالی میتواند منجر به کاهش محصول شود و در نتیجه تأثیر زیادی بر اقتصاد کشاورزی و اشتغال ایالت داشته باشد.
تولیدات صنعتی و توریسم
بسیاری از صنایع برای فرایندهای تولید محصول خود به آب متکی هستند یا محصولاتی را بهعنوان مواد اولیه مصرف میکنند که برای تولید آنها به مقادیر زیادی آب نیاز است. به همین دلیل صنایع نیز میتوانند تحتتأثیر کمبود آب قرار گیرند. کمبود آب در صنایع میتواند منجر به کاهش بهرهوری، کاهش سود و حتی تعدیل نیروی کار شود.
همچنین میتواند بر صنعت گردشگری تأثیر بگذارد. این تأثیر بهویژه در مناطقی بیشتر مشهود است که یکی از جاذبههای اصلی آن سواحل، دریاچهها، و سایر فضاهای آبی است. خشکسالی منجر به از دست رفتن بخش مهمی از اشتغال در صنعت گردشگری میشود؛ مانند اشتغال کارکنان هتل، کارگران رستوران، راهنمایان تورهای گردشگری و مردم محلی که از توریسم امرارمعاش میکنند.
بحران آب میتواند از چند طریق صنایع تولیدی را متأثر کند. بهویژه در مناطقی که آب یک ورودی حیاتی برای فرایندهای تولید است. برای مثال کاهش در دسترس بودن آب میتواند منجر به کاهش ظرفیت و بازده تولید شود. این مسئله بخصوص در صنایعی مانند صنایع نساجی و شیمیایی که بهشدت وابسته به آب هستند افزایش هزینههای تولید را بههمراه دارد؛ چراکه تولیدکننده مجبور خواهد شد تا به سرمایهگذاری در فناوریهای صرفهجویی در مصرف آب رو آورد و یا به فکر تأمین آب از منابع جایگزین باشد. در نتیجه قیمت نهایی محصول افزایش پیدا کرده و صنعت رقابتپذیری خود را از دست خواهد داد. این موضوع هزینه تولید را افزایش و سودآوری را بهویژه برای شرکتهای کوچک و متوسط کاهش میدهد.
یکی دیگر از مشکلات بحران آب در صنعت تولید اختلالات زنجیره تأمین است. بهویژه اگر تولیدکنندگان به تأمینکنندگان مواد اولیه در مناطق کمآب متکی باشند. این اتفاق منجر به تأخیر در تولید، افزایش هزینهها و کاهش رقابت در بازارهای جهانی میشود. مسئله آخر در هزینههای انرژی نهفته است. در صنایعی مانند فولاد و سیمان اگر تولیدکنندگان مجبور باشند برای تصفیه و انتقال آب، از منابع جایگزین در فرایندهای انرژیبر تولیدی استفاده کنند، کمبود آب منجر به افزایش هزینههای انرژی میشود و بهویژه در صنایع انرژیبر تأثیر مستقیمی بر بخش تولید دارد.
نمونه برخی از مناطق که بحران آب بر بخش تولید و صنعت آنها تأثیر گذاشته هند، چین و آفریقای جنوبی است. کمبود آب در بسیاری از مناطق هند، بهویژه در ایالتهای ماهاراشترا، کارناتاکا و تامیل نادو یک مسئله اساسی و باعث افزایش هزینهها و تعطیلی خطوط تولید برای تولیدکنندگان در صنایع نساجی و صنایع خودروسازی شده است. کمبود آب همچنین در بسیاری از مناطق چین، بهویژه در مناطق شمالی این کشور، مشکل مهمی است. این امر منجر به افزایش هزینهها برای تولیدکنندگان و اختلال در زنجیره تأمین، بهویژه در صنایع الکترونیکی و صنایع نیمههادی است. در نهایت بحران همیشگی کمبود آب در آفریقای جنوبی، بخصوص در بخش غربی کیپتاون که دومین مرکز صنعتی آفریقای جنوبی محسوب میشود منجر به کاهش ظرفیت تولید و افزایش هزینه برای تولیدکنندگان صنایع مواد غذایی و تولید نوشیدنی شده است.
تغییر اشتغال و جریانهای مهاجرتی
انطباق با وضعیت بحران آب خواهناخواه تأثیرات متنوعی بر ساختار اقتصادی مناطق متأثر از خشکسالی خواهد گذاشت. برای مثال ممکن است صنایع آببر بخش مهمی از نیروی کار خود را از دست بدهند. نمونه این موضوع را میتوان در استرالیا یافت؛ جایی که کمبود آب منجر به تغییر اشتغال از صنایع پرمصرف آبی همچون کشاورزی و معدن به سمت بخش خدمات شده است. این امر اگرچه اشتغال در یک بخش را نابود کرده اما فرصتهایی را برای کارگران دارای مهارت در زمینههایی مانند مراقبتهای بهداشتی، آموزش و گردشگری ایجاد میکند. علاوه بر این، برنامهها و سیاستگذاریهای دولتی میتوانند تغییر اشتغال را جهت دهند. دولت استرالیا برنامههایی را برای حمایت از کارگران در انتقال از صنایع آببر به سایر بخشها ترتیب داده، از جمله برنامههای آموزشی و خدمات کاریابی و تسهیلات مرتبط با تغییر شغل.
نمونه دیگر این تغییرِ جریان اشتغال، در کالیفرنیای آمریکا رخ داده است. در این منطقه کمبود آب منجر به افزایش تقاضا برای کارگران با مهارت در مدیریت و حفاظت منابع آبی شد. این وضعیت فرصتهایی را برای مهندسان، تکنسینها و سایر متخصصان با تخصص در فناوریها و شیوههای کارآمدسازی آب ایجاد کرده است. در کالیفرنیا با شدید شدن کمبود آب، برخی از کشاورزان به سمت محصولات نیازمند آب کمتر روی آوردهاند و یا فناوریهای کممصرف آب را به کار گرفتهاند که باعث تغییر در انواع مشاغل و فرصتهای شغلی موجود در بخش کشاورزی شده است.
بهطورکلی، بحرانهای آب میتوانند با ایجاد فرصتهایی در صنایع جدید و ترویج توسعه انواع شغلها و فرصتهای شغلی، انتقال نیروی کار از یک بخش به بخش دیگر را تحریک کنند. با این همه، این انتقال چالشبرانگیز است، بهویژه برای کارگرانی که فاقد مهارت یا صلاحیت لازم در بخشهای جدید هستند. به همین دلیل دولتها و سایر ذینفعان نقش مهمی در تغییر و برنامهریزی در ایجاد گذار به انواع جدید اشتغال و ترویج توسعه بازارهای کار پایدار و عادلانه دارند.
نکته آخر درباره نقش بحران آب در مهاجرتها و جابهجایی نیروی کار در سطح جهانی است. مطمئناً کمبود آب و بیکاری ناشی از آن نیروی کار ارزان و در دسترسی را در نقاط بحرانزده رها میکند که بهراحتی در دسترس سایر مناطق قرار میگیرند. نباید فراموش کرد که مسئله کمبود آب خود منجر به ایجاد ناآرامیهایی در سطح مناطق میشود که جریانهای مهاجرتی را تشدید میکند. برای نمونه در بسیاری از مناطق آفریقا کمبود آب منجر به ناآرامی نیروی کار شده است، بهویژه در صنعت معدن که در آن کمبود آب باعث از دست دادن شغل و کاهش تولید میشود. در برخی موارد، اعتراضات کارگری خشونت و ناآرامیهای اجتماعی را در پی داشته که چالشهای قابلتوجهی را پیشروی دولتها و صنایع جهان گذاشته است.