printlogo


بررسی روند تغییرات میزان طلاق در یک دهه گذشته
نتایج آمارها و گزارش‌ها نشان می‌دهد خانواده در ایران همراه با سایر زیرسیستم‌های اجتماعی تغییراتی کرده که شامل افزایش سن ازدواج، کاهش ازدواج، افزایش طلاق، کاهش نرخ باروری و کاهش بُعد خانواده است. روند افزایشی طلاق در مناطق شهری از سال 1375 و در مناطق روستایی از سال1380 آغاز شد و همگام با آن نیز ما با روند کاهشی ازدواج مواجه بوده‌ایم. البته نمودار 1 نشان می‌دهد در برخی سال‌ها مانند سال 95 و 99، روند ازدواج اندکی افزایشی بوده است.

در مورد نرخ تغییرات خانواده در ایران از جمله در مورد روند افزایشی طلاق باید ملاحظاتی را در نظر داشت. درست است که این روند افزایشی است و معمولاً از شاخص «نسبت طلاق به 100 ازدواج» برای ترسیم وضعیت طلاق استفاده می‌شود، اما با در نظر گرفتن شاخص‌های پیچیده‌تری مانند «شاخص نرخ تعدیل‌شده طلاق» و «میزان دوام زندگی زناشویی» می‌توان گفت این روند افزایشی، نسبت به آمار جهانی، شیب کُندتری داشته است. البته این روند افزایشی ولی کُند، در سال 1400، تُندتر شد. آمار این سال که در نمودار 1 نیامده نشان می‌دهد که ازدواج،  568 هزار و 545 مورد و طلاق، 201 هزار و  59 مورد بوده و حدود 9 درصد نسبت به سال 1399، رشد داشته که شیب افزایشی شدیدتری را نسبت به سال‌های قبل
 نشان می‌دهد.

نسبت طلاق به ازدواج
ابتدا برای ساده‌سازی آمار از همان شاخص «نسبت طلاق به 100 ازدواج» استفاده می‌کنیم. این نسبت در اکثر کشورهای اروپایی و آمریکا، بالای 50 است (در برخی کشورها تا 80 و 90) و در کشورهای آسیای جنوب شرقی مانند سنگاپور، چین و ژاپن، حدود 30  است. این نسبت برای ایران در سال 93، حدود 16 بود. در این سال نسبت طلاق حتی در کشورهای عربی مانند عربستان، کویت، قطر و امارات نیز بیش از ایران بود، اما طی سال‌های گذشته، نرخ طلاق در ایران رشد بیشتری داشته است. در سال 1397، از هر 100 ازدواج، 33 طلاق ثبت شد و نسبت طلاق ثبت‌شده در مناطق شهری نزدیک به دو برابر مناطق روستایی بود. باید توجه داشت طلاق‌هایی که در یک سال بخصوص روی می‌دهد ممکن است در سال قبل درخواست شده باشند و معمولاً بر پایه ازدواج‌هایی هستند که در چندین سال قبل
 رخ داده‌اند.
شاخص دوام ازدواج
طی سال‌های گذشته، شاخص‌های مربوط به «دوام ازدواج»‌ نیز دستخوش تغییراتی شد. بر اساس داده‌های پایگاه اطلاعات جمعیت کشور، طی سال‌های 
1397-1392 در نیمی از طلاق‌های رخ‌داده، عمر ازدواج کمتر از ۵ سال و بيشترين ميزان طلاق در ازدواج‌های «يك سال و كمتر» بوده است. همچنین بالاترین میزان طلاق، ویژه سنی زنان در گروه سنی «15 تا 19 ساله» با میزان 27.7 و برای «مردان 20 تا 24 ساله» با میزان 21 است. میزان بالای طلاق ویژه سنی در گروه‌های 14– 10، 19– 15 و 24- 20 سال 
تأمل‌برانگیز است.
  از تحلیل این آمار، چند نتیجه قابل‌ ارائه است. نتیجه اول اینکه ساختار جمعیتی طلاق در ایران، بسیار جوان است. بیشتر زوج‌ها در پنج سال اول از هم جدا می‌شوند و رتبه دوم جدایی متعلق به پنج سال دوم؛ یعنی بین سال‌های پنجم و دهم ازدواج است. این موضوع به این معناست که گروه‌های سنی که قابلیت باروری دارند، جدا می‌شوند و این موضوع بر نرخ باروری، اثر منفی می‌گذارد و آن را کاهش می‌دهد. نتیجه دوم اینکه ازدواج زودرس، منجر به طلاق زودرس می‌شود؛ نه پایداری ازدواج و فرزندآوری. بر اساس داده‌ها، بالاترین میزان طلاق طی سال 92 تا 97، ویژه سنی زنان در گروه سنی «15 تا 19 ساله» با میزان 27.7 و برای «مردان 20 تا 24 ساله» با میزان 21 است. میزان بالای طلاق ویژۀ سنی در گروه‌های 14– 10، 19– 15 و 24- 20 سال، نشان از ناموفق بودن الگوی ازدواج در سنین پایین است که باید برای آن راه‌حلی یافت. به‌ عبارت‌ دیگر، نباید با هدف افزایش ازدواج و نرخ باروری، الگوی سنی پایین را برای ازدواج تبلیغ و ترویج کرد بلکه باید راهکارهای دیگری از جمله تأکید بر ازدواج مجدد و هنجارسازی آن تأکید کرد که در ادامه توضیح داده می‌شود. بنابراین نتیجه سوم این است که فرهنگسازی برای ازدواج مجدد ضروری است. آمارها نشان می‌دهد حدود 60 درصد طلاق‌ها، قبل از سن 30 سالگی رخ می‌دهد. با توجه به اینکه الگوی ازدواج مجدد کمتر از 50 درصد و با تأخیر همراه است، علاوه بر کاهش نرخ باروری، مسائل روانی، اجتماعی و فرهنگی زیادی به‌ویژه زنان مطلقه پدید می‌آید. بر اساس پایگاه داده جمعیت کشور در سال‌های 1392 تا 1397، فقط 46.8 درصد از طلاق‌های ثبت‌شده برای زنان در سال 1392، تا سال 1397 ازدواج مجدد کرده‌اند. بنابراین 53.2 درصد از افرادی که جدا شده‌اند، حتی در 5 سال اول نیز ازدواج نمی‌کنند. این مسئله و بی‌توجهی فرهنگی و سیاستی به ازدواج مجدد در ایران، تأمل‌برانگیز است و نشان از آن دارد که در فرهنگ عمومی نیز به هنجارسازی ازدواج مجدد اقدام نشده است. جدول 1، نگرش ایرانیان به ازدواج با فردی که قبلاً ازدواج‌ کرده بر اساس پیمایش‌های ملی در سال‌های اخیر را نشان می‌دهد (ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان موج سوم، 1394، وضعیت اجتماعی فرهنگی و اخلاقی جامعه ایران، 1395)، بررسی نگرش جوانان به ازدواج و تشکیل خانواده، 1397؛ به نقل از  رازقی، 1400). 
نتایج این پیمایش‌ها نشان می‌دهد اکثریت پاسخگویان با ازدواج با فردی که قبلاً ازدواج 
کرده مخالفند.

جامعه، فرهنگ و اخلاق
پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان در سال 1394 و پیمایش وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه در سال 1396 نتایج تقریباً مشابهی را نشان داد. بر اساس این پیمایش‌ها، حدود 60 درصد مخالف و در مقابل حدود 12 درصد موافق هستند. در این دو پیمایش حدود 25 درصد نظر بینابینی داشتند. با این‌ حال در پیمایش سال 1397 در خصوص نگرش جوانان به ازدواج سؤالی که پرسیده شده بود عبارت بود از اینکه «آیا حاضرید با فردی که طلاق گرفته و فرزند دارد ازدواج کنید؟» که حدود 77 درصد از جوانان گفته‌اند حاضر نیستند با فردی ازدواج کنند که طلاق گرفته و صاحب فرزند است. این نتیجه، نشان از این دارد با وجود اینکه نگرش‌ها به طلاق مثبت‌تر شده اما ما در فرهنگ عمومی، شاهد نگرش منفی به ازدواج مجدد هستیم. یعنی طلاق امری است که در صورت ضرورت باید پذیرفت، اما همین نگرش در مورد ازدواج مجدد گسترش نیافته و افراد کمتر حاضرند با افرادی که قبلاً زندگی زناشویی داشته‌اند، ازدواج کنند.
 بر همین سیاق، ذهنیت سیاستگذار نیز بر افزایش ازدواج اول و کاهش طلاق اول تأکید داشته و هیچ سیاست و برنامۀ فرهنگی و اجتماعی  را برای ازدواج مجدد در نظر نگرفته است. عوامل و دلایل طلاق هرچه باشد (تغییر ارزش‌ها یا مسائل معیشتی)، حمایت از بنیان خانواده فقط در حمایت از ازدواج اول و جلوگیری از طلاق به هر نحوی نیست. سالانه صدها هزار جوان، ازدواج‌شان پایان می‌یابد که همین عامل مهمی در کاهش نرخ باروری نیز بوده، اما از این تعداد، کمتر از نیمی از آنها تا 5 سال بعد ازدواج مجدد می‌کنند و با توجه به اینکه سن آنها بالاتر رفته، احتمال فرزندآوری کمتری نیز خواهند داشت. در حوزۀ مسائل اقتصادی و معیشتی نیز حمایت از خانواده فقط با نوشتن اسناد و نطق های پرطمطراق حاصل نمی‌شود. وضعیت اقتصادی و معیشتی بسیاری از خانواده‌های جوان، بسیار ناپایدار و شکننده است. با توجه به وضعیت بازار، فرزندآوری نیز گران‌تر شده است. این‌ها نشان می‌دهد که حمایت از خانواده در ایران، بیشتر مبتنی بر ذهنیت سیاستگذار بوده تا عینیت طلاق و ازدواج. اقتصاد بی‌ثبات بر خانواده‌های جوان فشار می‌آورد، ازدواج‌های مجدد هنجارسازی نمی‌شود و از آن‌سو، ذهنیت سیاستگذار بر ذهنیتی به دور از واقعیت
 متکی است.