مقوله تأمیناجتماعی اگرچه ریشه در آموزههای تمدن ایرانی و اسلامی دارد و قراین و شواهد فراوانی را میتوان در تاریخ ایران باستان برای آن برشمرد، اما این مقوله در ساخت نوین خود پدیدهای وارداتی است و از این منظر هرچند حدود یک قرن بیمهگری اجتماعی و رفاه و تأمیناجتماعی وجود دارد، اما در دهههای اخیر میتوان از زاویه قانونگذاری و سیاستگذاری کلان و راهبردی چند نقطه عطف برشمرد. از تدوین و تصویب قانون تأمیناجتماعی در سال 1354 که مبتنی بر ایجاد یک نظام فراگیر و ملی بیمههای اجتماعی بود، اما به آن عمل نشد و تأسیس و انحلال زودهنگام وزارت رفاه و تأمیناجتماعی در اواسط دهه 50 که عبور کنیم، میتوان تصویب قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمیناجتماعی در سال 1383 و تصویب موارد مربوط به حوزه رفاه و تأمیناجتماعی در قانون احکام دائمی برنامههای توسعه، بهویژه مواد (3)، (5) و (57) و قانون برنامه ششم توسعه، بهویژه مواد (2)، (78)، (80) و 81 را نقاط عطف کشور در انشای قوانین مرتبط به این حوزه دانست. به نظر میرسد تصویب و ابلاغ سیاستهای کلی را بتوان مرکز ثقل قانونگذاری و سیاستگذاری راهبردی و کلان در این حوزه دانست؛ چراکه به هر حال، کشور ما طی چهار دهه گذشته فاقد یک سیاست اجتماعی، سیاست رفاهی و نظام جامع رفاه و تأمیناجتماعی یکپارچه و منسجم بوده و اگرچه قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمیناجتماعی این ظرفیت را داشت اما رویکردهای متعارض قوای سهگانه و صدور احکام مغایر و متباین در برخی از مقاطع، قانون مزبور متفاوت و بعضاً به طور کامل اجرا نشد. به نظر میرسد ابلاغ سیاستهای کلی رفاه و تأمیناجتماعی میتواند به مثابه فصلالخطاب حرکت در این مسیر و ریلگذاری اصلی برای تمامی اجزای عناصر ذی مدخل و ذینفعان عمل کند. کتاب «ابرسیاست» ماحصل کارشناسیهای انجام شده طی سالهای 1392 تا 1399 است و بخش انشایی گزارشهای تهیه شده در فرایند تدوین پیشنویس سیاستهای کلی رفاه و تأمیناجتماعی را شامل میشود. گردآوری و انتشار این اثر از آنجا اهمیت مییابد که به لحاظ ایجاز و اختصار، متن ابلاغی سیاستهای کلی بسیار کوتاه و مختصر و روشن است که مستندسازی فرایند تهیه و تدوین این سند راهبردی و ارائه نتایج مطالعات و بررسیهای زمینهای که عصاره تجربه زیسته مؤلف در این طریق بوده، میتواند افزون بر تولید و نشر محتوای مورد نیاز به تبیین و تنویر بیشتر موضوع کمک کند. کتاب مشتمل بر شش فصل است. در فصل نخست، طرح سیاستهای کلی رفاه و تأمیناجتماعی توضیح داده میشود. فصل دوم مبانی بنیادین سند تبیین شده که شامل دو گفتار اهمیت و ضرورت نظری و اهمیت و ضرورت عملی است. در گفتار اول این فصل به مبانی نظری (اسلام، ایران و جهان) و مبانی قانونی (استنادات قانونی، اسناد، احکام و تدابیر بالادستی- قوانین و مقررات موضوعه) اشاره و تعارف عملیاتی، مدل نظری مطلوب یا الگوی اسلامی- ایرانی رفاه و تأمیناجتماعی، دامنه و گستره نظری، دامنه تعهدات و خدمات در حوزههای بیمهای، حمایتی و امدادی بررسی شده است. در گفتار دوم، نویسنده ضمن شرح پیشینه حوزههای سهگانه تأمیناجتماعی و تبیین وضع موجود در آنها، به آسیبشناسی و کالبدشکافی مسائل و مشکلات و ترسیم وضعیت بر اساس تداوم روندهای موجود، طرح الگو مدل، طرح جامع مطلوب و دامنه و گستره عملی نیز پرداخته است. فصل سوم روششناسی تدوین شده را پیش میکشد. فصل چهارم دربرگیرنده تبیین سیاستهای کلی پیشنهادی است و متون پیشنویس در آن آمده است. فصل پنجم روشهای تأمین مالی طرحهای پیشنهادی را تشریح میکند. تعیین الزامات و شاخصهای تحقق سیاستهای کلی رفاه و تأمیناجتماعی آخرین فصل کتاب را به خود اختصاص میدهد.