printlogo


رفاه اجتماعی در ایـران معاصر
امروزه رفاه و تأمین‌اجتماعی از جمله شاخص‌های مهمی ‌در نظر گرفته می‌شود که با تکیه بر آن می‌توان کیفیت عادلانه بودن جوامع را مورد سنجش قرار داد. همچنین این موضوع به مثابه سازوکار نوینی محسوب می‌شود که با گسترش و تعمیق آن در تمام لایه‌های اجتماعی، می‌توان به هدف برقراری عدالت اجتماعی نزدیک شد. بر این اساس، در جهان امروز، بدون تکیه بر رویه‌های نهادینه شده و تعمیم یافته به رفاه و تأمین‌اجتماعی نمی‌توان جامعه‌ای با ثبات، شاداب و خلاق ساخت.

کتاب «رفاه اجتماعی در ایران معاصر» در سال 1395 به قلم محمدعلی اکبری در 448 صفحه به نگارش و در هزار و 100 نسخه به انتشار درآمد. این کتاب با توجه به اهمیت و جایگاه مسائل این حوزه، درصدد بازشناسی برنامه‌ریزی دولتی برای نیل به آرمان رفاه و تأمین‌اجتماعی ایرانیان، طی سال‌های 1285 الی 1380 هجری شمسی شامل عصر مشروطه، عصر پهلوی دوم و عصر انقلاب شکوهمند اسلامی
‌است. در این کتاب به صورت تفصیلی به این موضوع اشاره می‌شود که دولت‌های مدرن با ساختار تشکیلاتی و نظام تصمیم‌گیری و سازوکارهای اجرایی جدید، صورت کاملاً بدیعی از برنامه‌ریزی در زمینه رفاه و تأمین‌اجتماعی را به منصه ظهور رساندند. همچنین با ارائه موضوعاتی تأکید می‌کند که این تغییرات در ساخت و کارکرد دولت‌های مدرن، به طور خودبه‌خودی صورت نپذیرفته و ایدئولوژی‌های جدید سیاسی از یک‌سو و پیدایش جنبش‌های اجتماعی جدید، از سوی دیگر، نقش مهمی ‌در ظهور این امر داشتند. نکته جالب توجه این است که مطالب کتاب مذکور با بهره‌مندی از اسناد و مدارک دست اول تهیه شده‌اند و کوشش فراوانی به عمل آمده تا با اتکا بر این مدارک و اشاراتی مستقیم و غیر‌مستقیم به آنها تصویری مستند از وضعیت برنامه‌ریزی دولتی در بخش رفاه و تأمین‌اجتماعی ارائه شود. در این کتاب پرسش‌های محوری در قالب سه فصل مجزا مطرح و تدوین شده که بیان این سؤالات در راستای معرفی آن خالی از لطف نیست. سؤالات موردنظر را در زیر مطرح می‌کنیم:
1- فرایندهای اصلی تصمیم‌گیری دولتی در امر رفاه و تأمین‌اجتماعی کدامند؟
2- نظام حکومتی چه ساز‌و‌کارهای نهادی را برای تصدی این حوزه امر طراحی کرده است؟
3- دولت طی دوره‌های تاریخی مختلف شامل عصر مشروطه، عصر پهلوی و عصر انقلاب اسلامی‌ چه برنامه‌هایی را در حوزه رفاه و تأمین‌اجتماعی تدارک دید و این برنامه‌ها در چه بسترهایی به اجرا درآمد؟
4- اعتبارات و منابع مالی رفاه و تأمین‌اجتماعی در ادوار مختلف و متفاوت چه سهمی‌ از بودجه کشوری را به خود اختصاص داده بود؟
5- دولت چه روش‌ها و راهکارهایی را برای نظارت و ارزشیابی بر تصمیمات و اقدامات خود این حوزه در نظر گرفته بود؟
پس از پاسخ به سؤالات مطرح شده این کتاب عنوان می‌کند که برای قابل استفاده شدن مستندسازی تاریخی برای برنامه‌ریزان و محققان کنونی نیاز است که الگوی رایجی در شناخت نظام برنامه‌ریزی و مدیریت به عنوان الگوی توصیفی مبنای کار قرار داده شود.  این کتاب همچنین قصد دارد با تکیه بر یک پژوهش تاریخی در حوزه رفاه و تأمین‌اجتماعی با منطق و زبان علمی ‌دانش برنامه‌ریزی و برنامه‌ریزان را بیان کند و پشتوانه دقیقی برای مطالعه پیشینه برنامه‌ریزی محسوب می‌شود. بدین ترتیب، برنامه‌ریزان با مطالعه این کتاب می‌توانند تجارب امر برنامه‌ریزی دولتی را در یک چشم‌انداز تاریخی پشتوانه تصمیمات خود سازند و تا حد امکان از تکرار الگوهای نامناسب و روش‌های غلط که پیش از این در آزمون و خطاهای متعدد با شکست مواجه شده، پرهیز کنند.

از متن کتاب «رفاه اجتماعی در ایران معاصر»
«...پیدایش بوروکراسی نوین را می‌بایست از تبعات دگرگونی در ساخت دولت در عصر مدرن و ساخت و بافت درونی‌اش تلقی کرد...»
«...اهمیت شناخت ارزش‌های حاکم بر برنامه‌های دولتی از آنجا ناشی می‌شود که بر پایه آن می‌توان رویکرد آرمانی و ایدئولوژی حکومت را در این زمینه بازشناخت...»
«...دولت در عصر مدرن مسئولیت‌های جدیدی را در قبال شهروندان بر عهده گرفت که پیشتر و در دوران پیشامدرن، متوجه آن نبود...»
«...اهداف‌ آرمانی و کلی معمولاً بر پایه چارچوب قانون اساسی و تمایلات و گرایش‌های غالب جامعه اتخاذ می‌شود...»