میگوید مادرش را ندیده، دو ماهش بوده که او را از دست داده، و نامادری داشته. اما پدرش همراه زندگی او بوده، چراغ راهش؛ کسی که به او انگیزه درس خواندن و تلاش میداده. پدرش در ایالت پنجاب پلیس بود و برایش آرزوهای بزرگ داشت. محمد عرفان اهل پاکستان است. در لاهور به دنیا آمده. پدرش برای درس خواندن و بالیدن از کودکی مشوق او بود. گاهی اوقات محمد را با خود به ادارهاش میبرد و به او نشان میداد که چگونه رئیسش وقتی به اداره میآید همه به او احترام میگذارند. شاید دوست داشت محمد رئیس باشد؛ اما رسیدن به کرسی ریاست جز با درس خواندن برای محمدی که پدرش کارمند اداره پلیس بود میسر نبود. پدر دوست داشت محمد درس بخواند و به جایی برسد. محمد به پدرش گفته بود که روزی او را به آرزوهایش میرساند. با این انگیزه محمد عرفان از کودکی فعال بود و درس میخواند. دوران تحصیلش را در شهری که به دنیا آمده بود سپری کرد. همانجا فوقلیسانس بیوتکنولوژی گرفت. او فوقلیسانس دیگری هم از دانشگاه پنجاب گرفته بود، فوقلیسانس علوم سیاسی. سال 2011 بورسیه دکتری سلولی مولکولی گرفت و به ایران آمد. پیش از آمدنش به ایران در پاکستان در شرکت IWA که شرکت نخبگان فکری بود پرتالی را برای دانشآموزان طراحی کرده بود تا با تکنولوژی روز آموزش ببینند. او دو سال در کشورش تجربه تدریس آنلاین و دیجیتال داشت.
محمد به ایران آمد. در دانشگاه فردوسی مشهد برای اخذ مدرک دکترا مشغول به تحصیل شد. یکی از استادانش در دانشگاه علوم پزشکی لاهور به او گفته بود که تلاش کند با ایرانیها دوست شود و سعی کند فرهنگ ایرانی را یاد بگیرد. با اینکه در ایران خوابگاه ایرانیها و خارجیها جدا بود، او از همان سال اول سعی کرد تا راهی برای زندگی با دانشجویان ایرانی در خوابگاههای ایرانی پیدا کند. دانشگاه قبول نمیکرد، اما بعد از ماهها تلاشش جواب داد. این مسئله به عرفان کمک میکرد بیشتر با جامعه و فرهنگ ایرانی آشنا شود و کارش را پیش میبرد. او دوست داشت در ایران کار کند و کسبوکار راه بیندازد. محمد عرفان از طرف خانواده پشتوانه مالی نداشت، کسی را نداشت تا برایش پولی بفرستد. بنابراین خودش میخواست اینجا، در ایران، پشتوانهای مالی برای خودش داشته باشد. با پارک علم و فناوری مشهد آشنا شد و اولین طرح کسبوکارش را به نام «رامنولپد بیوسورفاکتنت» نوشت و ارائه داد. طرحی که محصولش تجاریسازی شد و در مواد دارویی، غذایی و آرایشی کاربرد داشت. محمد با این طرح در دوره نهم جشنواره شیخ بهایی و جشنواره حرکت رتبه اول را کسب کرد. بعد از این محمد انگیزه زیادی داشت؛ میتوانست خیلی کارها کند.
از لاهور تا مشهد
محمد عرفان در ایران دانشجوی ممتاز و پژوهشگر برگزیده شد. دانشگاه فردوسی و پارک علم و فناوری مشهد هم به پاس تلاشهایش پشتش بودند. او در دوران دکتریاش مدیر اجرایی مجله پژوهشهای بیوتکنولوژی دانشگاه فردوسی بود. بعد از آن در سال 94 شرکتی را به نام «ایدهپروران مشرق غزال» ثبت کرد. شرکتی که خدمات دانشبنیان و طرحهای کسبوکار ارائه میداد. او سامانهها و پرتالهای دیجیتال طراحی میکرد؛ پرتالهایی که اتوماتیک کار نمیکنند و با نیروی انسانی کار میکنند. پرتال مدیریت مجلات علمی، پرتال گردشگری بام آسیا، پرتال خبرنامه کارآفرینی جهان، پرتال بازاریابی دیجیتال.
محمد عرفان شش سال است که در ایران و در مشهد زندگی میکند. لهجه پاکستانی دارد اما زبان فارسی را خوب میداند. ایران را دوست دارد و میخواهد در این کشور کار کند: «با خودم میگویم عرفان تو شش سال در این کشور زندگی کردی، با فرهنگ و زبانش آشنا شدی، حداقل وظیفهای که داری این است که در حوزه کارآفرینی دو ملت ایران و پاکستان را به هم نزدیک کنی.» محمد عرفان معتقد است پتانسیلهای زیادی در حوزه تجاریسازی در پاکستان وجود دارد و از طرفی در ایران پتانسیلهای راهاندازی کسب وکار زیاد هست.
عرفان در ایران مانده و کار میکند، اما دلش در هوای وطن هم هست. میگوید آنجا هم فعال است، در پاکستان رئیس هیئتمدیره موسسه کارآفرینی «کد» است و به همراه دوستان دیگرش پرتالهای اطلاعرسانی دیجیتال طراحی و ارائه میکند. آنها کارآفرینی را دستمایه کار خود قرار دادهاند، هم کار میکنند و هم کارآفرینی را آموزش میدهند. محمد اندیشههای کارآفرینیاش از پاکستان و ایران گذشته و به کارآفرینی جهانی فکر میکند. به بسیاری از کشورها سفر کرده اما نه با هدف گردشگری بلکه برای ایجاد ارتباطات. توانسته با مدیران استارتآپها در کشورهای اروپایی، عربی و آسیای میانه دیدار کند تا در شبکهای بزرگ بتوانند خدماتشان را به مشتریان جهانی عرضه کنند.
ایران - پاکستان: مسیری کارآفرینانه
او در ایران با مانعهای سیاسی و اداری زیادی روبهرو شده، چالشهای زیادی که اگر مقاومت نمیکرد او را از حرکت و کار در ایران باز میگذاشت. با این حال میگوید همانجا که چالشهای زیادی داشته، دوستان و همکاران خوبی هم داشته که به او کمک و راهنماییاش میکردند: «روزی که شرکت را ثبت کرده بودیم برای گرفتن پروانه کار به اداره کار رفتم. در اداره کار خراسان رضوی. میگفتند شما اینجا چه کار میکنی و برای چه آمدهای اینجا؟ گفتم که شیفته کار هستم و آمدهام برای راهاندازی کسبوکار! خیلی عجیبوغریب بودند و پروانهمان را رد کردند. بله، فقط به خاطر اینکه پاکستانی بودم پروانهمان را رد کردند. دوست نداشتند سرمایهگذارهای پاکستانی در ایران کارآفرینی و فعالیت داشته باشند. در خیلی از سازمانها با این برخوردها روبهرو شدم، اما بسیاری مراکز مثل دانشگاه فردوسی و پارک علم و فناوری هم پشتیبان ما بودند و تلاش میکردند کارهای اداری ما پیش بروند.»
محمد اما با همه موانعی که بر سر راهش بود موفق شد. در ابتدای راه، دوستان ایرانی و پاکستانیاش را متقاعد کرد که برای اجرایی کردن طرحهایش سرمایهگذاری کنند. 100 میلیون سرمایهگذاری شد. محمد عرفان دست در دست دانشگاه و دوستانی که با خود همراه کرده بود شروع به تولید پرتالهایش کرد. زمان زیادی از آغاز راهش نگذشته بود اما موفقیتهایش چشمگیر بود.
ایدههای بزرگی دارد و برای پروراندن آنها و عملی کردنشان مصمم است. «خودمان را اینگونه میبینم که در آینده در سه حوزه رقیب بازار جهانی شویم. مثلا در حوزه مجلات، امروز آیاسآی در جهان حرف اول را میزند اما من میخواهم روزی سامانهای داشته باشیم که بهجرئت بگوییم که ما از آنها بهتر کار خواهیم کرد. در گردشگری خودمان را طوری میبینم که روزی در آسیا مردم فقط از سامانه بام آسیا بهعنوان مشاور سفر استفاده کنند.» محمد عرفان در شرکتش پروژههای مختلفی را با دوستانش طراحی کرده است. دانشجویان میتوانند به صورت پارهوقت با آنها همکاری کنند. شرکت در مقابل به آنها مبلغی میدهد و سهامی از شرکت به آنها تعلق میگیرد. در شرکتی که او در مشهد تاسیس کرده 13 نفر به طور مستقیم کار میکنند و به طور غیرمستقیم برای 100 نفر کارآفرینی شده است. محمد عرفان میگوید: «من همیشه در کارآفرینی چند ویژگی را تعریف و تکرار میکنم. اولین چیزی که یک کارآفرین باید داشته باشد این است که بتواند بدون هیچ تعصبی از همه محدودیتها خودش را رها کند. در کنار اینها باید کارآفرین صبر داشته باشد و تحمل و جرئت. بتواند با افراد پرتلاش و توانمند همکاری کند و به آنها احترام بگذارد.»