printlogo


طعم شیرین تغییر مسیر اقتصاد
مهدی تقوی - اقتصاددان و عضو هیئت‌علمی دانشگاه

 
این نوشتار را با تشریح وضع اقتصادی کشور در دو دوره رکود و رونق اقتصاد کشور شروع می‌کنم، اقتصادی که زمانی رشدی منفی و تورمی 40 درصدی را تجربه می‌کرد و روزگاری هم وضعی دیگر. این ساده‌ترین و واقعی‌ترین تصویر از واقعیت اقتصاد ایران در دورانی است که کمابیش برای همگان واضح است. گذر از دوران تیره‌وتار نابسامانی‌های اقتصاد کشور و ورود به روزگاری که توافق «برجام» و آزاد شدن تدریجی دارایی‌های بلوکه‌شده کشور عامل اصلی آن بوده، شرایط را متفاوت‌تر از گذشته رقم‌ زده است. سیاست‌های پولی و مالی دولت در کنار مراودات بین‌المللی هم در نرخ رشد اقتصاد اثرگذار بوده و هم تورم را با شیب نزولی کنترل کرده است. کافی است به تولید و صادرات نفت در دو دوره موردنظر نگاه کنید. تا قبل از برجام در حالی که سهمیه روزانه تولید نفت ایران 5/2 میلیون بشکه در روز بود، صادرات حدود یک میلیون بشکه بود. امروز اما به سقف توافق‌شده دست یافته‌ایم و حتی فراتر از آن هم رفته‌ایم که به معنای کسب درآمدهای ارزی بیشتر است. بنابراین در مقام یک اقتصاددان، زمانی که می‌بینم شاخص‌های اقتصادی رشد یافته‌اند و تورم هم کنترل شده، انتظار دیگری ندارم. زمانی که از رشد منفی اقتصاد صحبت می‌شود، منظور این است که نرخ رشد منفی بر وضع اشتغال و بیکاری اثرات سو داشته است. یعنی با کاهش قدرت خرید، تعداد بیشتری از مردم به دامان فقر افتاده‌اند. این روند در دوره چهارساله گذشته متوقف شد و تعداد بیشتری از بیکاران یا کسانی که جویای کار هستند، وارد بازار کار شدند و چنانچه روند رشد اقتصادی استمرار داشته باشد، افراد بیشتری جذب بازار کار می‌شوند. فکر نمی‌کنم امروز صنعت و تولید ما در مقایسه با گذشته شرایط بدتری داشته باشد، بلکه به استناد داده‌های تاییدکننده رشد اقتصادی، می‌گویم تولید اقتصادی ایران در حال گذار از رکود خود است و حتی می‌توان گفت نیروی کار بیشتری به بازار کار ورود پیدا کرده‌اند. این یک دیدگاه پذیرفته‌شده است که اقتصادها در روند خروج خود از چرخه رشد منفی اقتصادی و پیش گرفتن جهت مثبت، به طور طبیعی نیاز بیشتری به تولید و تولیدگر دارد. بنابراین با توجه به این اصل اقتصادی و گزارش‌های آماری تاییدکننده آن، اشتغال در کشور بالاتر رفته و متاثر از سیاست‌های کنترل تورم، قدرت خرید مردم نیز افزایش داشته که با نگاهی به درصدهای افزایش حداقل دستمزد در طی این سال‌ها، این موضوع تایید می‌شود. کمااینکه معتقد هستیم شکاف دستمزدی ادوار گذشته به این راحتی‌ها جبران نمی‌شود و همچنان لازم است اقتصاد با ابزار عقلانیت در مسیری حرکت کند که به کمتر شدن شکاف میان هزینه و دستمزد و خروج از فقر بینجامد. در ادوار تجاری ایران طی یک دهه گذشته، اقتصاد ایران از رکود به رونق اقتصادی رسیده و بر همین اساس نگارنده معتقد است آدرس غلط دادن درباره کارنامه دولت و اشتباهات مفهومی در موضوع رکود و رونق با واقعیت اقتصاد کشور همخوانی ندارد. با این حال بسیاری دنبال اثرات ملموس گشایش‌ها برای تولیدکننده و نیروی کار در فرآیند خروج اقتصاد از بحران می‌گردند و می‌پرسند آیا کارگران طعم شیرین این تغییر مسیر اقتصاد را چشیده‌اند یا خیر. اگر منصفانه داوری کنیم، رأی می‌دهیم که اتفاقا کارگران مزه تغییرات را چشیده‌اند و کافی است به افزایش حقوق و دستمزدهای سالانه توجه کنیم که در تمام این سال‌ها و همزمان با رشد اقتصادی، بیش از نرخ تورم جاری بوده است. با این همه، رشد اقتصادی هنوز به اوج نرسیده و باید منتظر و امیدوار به آینده‌ای ماند که عقلانیت در آن تداوم می‌یابد و روزهای درخشان‌تری را برای نیروهای مولد، صاحبان تولید و مردم رقم می‌زند.