در ایران، شاید هیچ هنری بیش از شعر، از انقلاب اسلامی تاثیر نپذیرفته است. حتی انقلاب مشروطه نیز تاثیرش را بیش از همه، بر شعر گذاشت. از روزهای پیش از انقلاب، شاعران در وصف انقلاب اسلامی و رهبر کبیر آن، امام خمینی (ره) اشعاری سرودند. برخی از این اشعار، برای تهییج مردم در قالب سرودهای انقلابی و حماسی، از سوی گروههای مختلف در همان دوران خوانده میشد. با محمدکاظم کاظمی، شاعر و منتقد ادبی افغان که بعد از انقلاب به ایران مهاجرت کرده، درباره شعر انقلاب به گفتوگو نشستیم. او کتابی با عنوان «10 شاعر انقلاب» دارد که از سوی سوره مهر منتشر شده است.
شعر انقلاب، چه ویژگیهای متمایزی دارد که به این نام خوانده میشود؟
آنچه به عنوان شعر انقلاب شناخته میشود، هم خصیصههای صوری و زبانی دارد و هم خصیصههای محتوایی، و از نظر این جنبهها ویژگیهای خاص خود را دارد. از نظر صوری، شعر انقلاب نسبت به شعر دوران قبل از انقلاب، و شعر گرایش روشنفکری سالهای پس از انقلاب با همان مفهوم رایج روشنفکری، تا اندازهای فضای کلاسیکتری دارد. طبیعی هم بود، چرا که انقلاب، مردمی بود و بیشتر، مردم مخاطب شعر انقلاب بودند تا خواص و روشنفکران. به همین دلیل، این شعر در مقایسه با جریانهای غیرانقلابی پیش و پس از انقلاب اسلامی، از لحاظ قالب، کلاسیکتر است.
به موازات آن، شعر انقلاب از نظر جنبههای نمادگرایی و پوشیدهسرایی در سخن، بیپیرایه است و اغلب، خالی از برخی آرایههای ادبی و هنرمندیهایی بود که در شعر شاعران دیگر به چشم میخورد. شاید به این علت که مخاطبانش مردم بودند و مردم، بیشتر در پی جنبه احساسی و عاطفی شعر بودند تا جنبههای هنری و تکنیکی آن. بر این اساس، در شعر برخی شاعران انقلاب، مخصوصا در سالهای نخست انقلاب، مقداری کممایگی فنی و هنری به چشم میخورد و در عین حال، یک جوشش و شور و احساس محتوایی.
بر این اساس، به نظر میرسد تمایز اصلی شعر انقلاب را باید در بعد محتوایی آن جستوجو کرد.
بله، وجهه محتوایی شعر انقلاب، برجستهتر است. در واقع، تحول و رشد شعر در قسمت محتوایی، در شعر انقلاب آن سالها چشمگیر بود. بسیاری از مضامین و مفاهیمی که کمتر در شعر فارسی عرضه میشدند، در این شعر خود را به نمایش گذاشتند. از جمله میتوان به یک رویکرد نوین مذهبی اشاره کنیم؛ یعنی نگاه دوباره و نوینی که به مذهب در بین متفکران و نظریهپردازان انقلاب شد و طبیعتا در شعر شاعران انقلاب، انعکاس پیدا کرد و آنها متاثر از افکار آن نظریهپردازان بودند. در این بین، شاهد شعری هستیم که از نظر محتوایی، غنیتر است و از لحاظ تکنیکی -مخصوصا در سالهای نخست انقلاب- کممایهتر. اما به مرور زمان، شاعران انقلاب، مسیر را پیدا و سعی میکنند در کنار محتوا، تکنیک را هم فرا بگیرند و از آرایههای هنری، بهره بگیرند و بر این اساس، شعر انقلاب کمکم غنای صوری هم پیدا کرد. البته کمکم عوارضی هم در شعر انقلاب پدید میآید و به مرور زمان، دچار برخی آسیبها میشود. گرایش جشنوارهای و سفارشپذیری از محیط و جامعه در این شاعران، از این جمله است. گاهی سفارشپذیری اصیل و مبتنی بر عقاید خود شاعر است و گاهی هم بر مبنای جشنوارهها و جوایز دولتی که بهویژه در سالهای اخیرتر، به چشم میخورد.
به نظر شما اوج شعر انقلاب در چه سالهایی رقم خورد؟
به نظرم در دهه 60، شعر انقلاب از نظر محتوایی غنی است، اما از لحاظ تکنیکی، به اندازه امروز قابلتوجه نیست. فکر میکنم در دهه 70، شعر انقلاب جلوه درخشانی دارد که در سالهای بعد نیز استمرار پیدا میکند.
در این میان، کدام شاعران نقش بیشتری داشتند؟
علی معلم، قیصر امینپور، حسن حسینی، علیرضا قزوه، ذکریا اخلاقی، احمد عزیزی، یوسفعلی میرشکاک و امثال اینها که اشعار خوبشان را بیشتر در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 سرودند.
آیا شعر انقلاب، در کار شاعران کشورهای همسایه ایران نیز تاثیر داشت؟
تاثیری بسیاری داشت. در واقع، سبک و زبان انقلاب، هم در محتوا و هم در سبک بیان، بهویژه روی فارسیزبانان افغانستان تاثیر گذاشت. این تاثیرگذاری، دو دلیل عمده داشت؛ نخست اینکه موقعیت سیاسی دو کشور، تقریبا شبیه یکدیگر بود و هر دو، درگیر انقلاب و جنگ بودند. دیگر اینکه جمع کثیری از مهاجران افغانی به ایران آمدند و اشتراک زبان و خط هم اثر زیادی در این زمینه داشت. این تاثیرگذاری، در اوایل میان شاعران مهاجر به چشم میخورد اما در سالهای بعد، به شعر شاعران داخل افغانستان نیز کشیده شد.