printlogo


 اقتصاد قطر زیر پای مهاجران

  مهاجرت همیشه یک جور جادوست؛ بعضی وقت‌ها می‌تواند اقتصاد را طلایی کند و بعضی وقت‌ها فقط عدد اضافه روی کاغذ است. 
ایران و قطر مثل دو کلاس درس بزرگ هستند که نشان می‌دهند مدیریت مهاجرت چه تأثیر بزرگی دارد.
قطر در سال ۲۰۲۴ حدود ۸۰ درصد جمعیتش را مهاجران تشکیل می‌دهند. نتیجه؟ رونق اقتصادی چشمگیر و پروژه‌های عمرانی که انگار هر هفته یک برج جدید در شهر سبز می‌شود. 
ایران اما با میلیون‌ها مهاجر افغان، هنوز بیشتر شبیه به یک معادله سخت است: تعداد زیاد، اما رشد اقتصادی چندان تغییر نکرده است.
ماجرا از سال ۲۰۱۰ جذاب شد؛ قطر میزبان جام جهانی ۲۰۲۲ شد و پروژه‌های کلان ساختمانی مثل قارچ رشد کردند. 
موج مهاجران آمدند، به کارگاه‌ها و دفترها هجوم بردند و اقتصاد را به حرکت درآوردند. 
اینجا مهاجران نقش قهرمان را ایفا کردند، از ساخت جاده و پل تا نیروگاه و هتل پنج ستاره.
در ایران داستان متفاوت است. پس از سال ۲۰۰۰ و حمله آمریکا به افغانستان، تعداد مهاجران افغان افزایش یافت و با بازگشت طالبان در ۲۰۲۱، این روند تندتر شد. 
جمعیت مهاجران ایران در ۲۰۲۴ حدود ۶ میلیون نفر است. اما مشکل اینجاست: بیشتر این مهاجران در بخش‌های غیررسمی یا کم‌درآمد مشغول کارند و نقششان در رشد اقتصادی ایران مثل یک قهرمان ناشناس است که هیچ کس نمی‌بیندش.
تحلیل داده‌ها نشان می‌دهد که در ایران، تغییر تعداد مهاجران تقریباً هیچ تأثیری روی رشد اقتصادی نداشته است. 
اقتصاد بدون توجه به مهاجرت بالا و پایین شده و هیچ همبستگی روشنی دیده نمی‌شود. حتی وقتی تعداد مهاجران افزایش یافته، رشد اقتصادی همان مسیر قدیمی خودش را طی کرده است.
اما قطر داستان دیگری دارد. گاهی افزایش مهاجران با رشد اقتصادی همزمان است، گاهی هم نه؛ مخصوصاً در دوران بحران مالی جهانی از ۲۰۰۷ به بعد یا همه‌گیری کرونا، وقتی مهاجران زیاد بودند ولی رشد اقتصادی کند شد. 
با این حال، الگوی کلی نشان می‌دهد که مدیریت دقیق و هدفمند مهاجرت می‌تواند اقتصاد را متحول کند. راز موفقیت قطر چیست؟ اول اینکه مهاجرت سازمان‌یافته است. مهاجران عمدتاً برای تأمین نیروی کار در بخش‌های کلیدی جذب می‌شوند، نه فقط برای پیدا کردن سقف برای شب یا فرار از مشکلات. 
دوم، سیاست‌های بازار کار و ظرفیت جذب نیروی انسانی طوری طراحی شده که مهاجران بتوانند اثر ملموس داشته باشند. نتیجه؟ هر پروژه عمرانی، از ورزشگاه گرفته تا هتل و جاده، مثل قطعه‌ای از پازل اقتصادی در جای خودش می‌نشیند و اقتصاد را واقعی بالا می‌برد.
در ایران اما مهاجرت بیشتر جنبه انسانی دارد و مدیریت چندان هدفمند نیست. نتیجه؟ اقتصاد گاهی بالا می‌رود، گاهی پایین، ولی مهاجران فقط عدد اضافه روی کاغذ هستند، نه محرک واقعی رشد. درس بزرگ این مقایسه ساده است: مهاجرت به تنهایی جادو نمی‌کند؛ نحوه مدیریت آن است که طلا می‌سازد یا فقط عدد می‌آورد. ایران می‌تواند از تجربه قطر درس بگیرد: جذب هدفمند مهاجران متخصص و ارتقای مهارت‌های نیروی کار داخلی، فرصت طلایی برای توسعه اقتصادی است.
پس دفعه بعد که پای مهاجران به اقتصاد باز شد، به جای شمردن عددشان، ببینیم چگونه می‌توان از آن‌ها مثل طلای واقعی بهره برد. 
حتی یک مهندس عمران مهاجر هم می‌تواند تفاوتی بسازد که یک میلیون عدد روی کاغذ هرگز نمی‌تواند.