نکته
سالمندی بدون حقوق کافی
پیر شدن جمعیت دیگر مثل قصه «پیرها روی صندلی راحت مینشینند» نیست؛ واقعیت کمی تلختر است. بانک جهانی در تازهترین گزارش خود درباره «امنیت درآمدی سالمندان» نشان میدهد بسیاری از سالمندان، به ویژه در کشورهای درحالتوسعه، نهتنها نمیتوانند روی مستمری حساب کنند، بلکه خانوادههای کوچکتر و پساندازهای کم، زندگی روزمرهشان را پر از چالش کرده است. چهار منبع اصلی درآمد سالمندان وجود دارد: کار کردن، حمایت خانواده، داراییهای جمعشده در طول زندگی و مستمریهای دولتی یا خصوصی. اما این منابع به تنهایی کافی نیستند. با افزایش سن، اشتغال کاهش مییابد، خانوادهها کوچکتر و کمتر حمایتی هستند و مستمریها هم اغلب به اندازه کافی پول ندارند تا قبضها را پرداخت کنند. تصور کنید سالمندی بخواهد هم اجاره خانه بدهد، هم دارو بخرد و هم ناهارش را بدون کمک دیگران تأمین کند؛ کار سختی است. وضعیت در کشورهای درحالتوسعه بدتر است. بخش بزرگی از کارگران در بازار غیررسمی مشغولاند و بیمه بازنشستگی برای آنها فقط یک آرزو است. فقر سالمندی کمرنگ نشان داده میشود، اما با بالا رفتن سن جمعیت، این مسئله میتواند به یک بمب ساعتی مالی تبدیل شود. بانک جهانی میگوید دیگر زمان آن است که از مستمری فراتر برویم. کشورها باید به آموزش مادامالعمر، اصلاح بازار کار، نوآوریهای مالی و استفاده از فناوری فکر کنند. ابزارهایی مثل طرحهای داوطلبانه، مستمریهای تطبیقی و پسانداز خودکار میتوانند درآمد سالمندان را متنوع کنند و فشار مالی روی دولتها را کم کنند. جمعآوری دادههای دقیق و شفاف نیز برای سیاستگذاری درست ضروری است؛ بدون داده، مثل رانندهای هستید که با چشم بسته وارد تونل تاریک میشوید. اگر دولتها و نهادها دست روی دست بگذارند، پیر شدن جمعیت نهتنها فقر سالمندی را افزایش میدهد، بلکه فشار غیرقابلتحملی روی بودجههای دولتی و نابرابری بیننسلی ایجاد خواهد کرد. بانک جهانی تأکید میکند که برای موفقیت، علاوه بر پول، نیاز به اراده سیاسی، مشارکت ذینفعان و استفاده از تجربیات جهانی داریم. اما خبر خوب؟ راه حل وجود دارد! با ترکیب آموزش، بازار کار منعطف، فناوری و حمایت اجتماعی، سالمندی میتواند مرحلهای آرام و باکیفیت باشد؛ جایی که سالمندان فقط روی یک منبع درآمد حساب نکنند و بتوانند با خیال راحت روی ناهار و دارو و حتی یک بستنی عصرگاهی هم حساب باز کنند. در نهایت، پیری جمعیت نباید معادل نگرانی و فقر باشد، بلکه فرصتی برای نوآوری، سیاستگذاری هوشمندانه و شاید کمی طنز در برنامهریزی اجتماعی است.