printlogo


تا پایان مردسالاری  خشونت ادامه دارد
پرستو سرمدی جامعه‌شناس

 در ایران امروز، گفت‌وگو درباره خشونت علیه زنان سال‌هاست در چارچوبی محدود جریان دارد: «باید خانواده را حفظ کرد.» اما پرسش اساسی این است که کدام خانواده؟ آیا خانواده‌ای که ساختارش بر برتری مردانه بنا شده، یا خانواده‌ای که اعضایش از حق انتخاب، امنیت و کرامت انسانی برخوردارند؟ تجربه تاریخی نشان می‌دهد که در بزنگاه‌های حساس، اولویت جمعی و نهادی نه حمایت از زن خشونت‌دیده، بلکه حفظ تصویر خانواده است؛ حتی اگر آن خانواده میدان خشونت باشد. در بسیاری از پرونده‌های زن‌کشی، خشونت خانگی یا آزارهای طولانی‌مدت، نخستین تلاش معمولاً نه برای نجات زن، بلکه برای «پایان ندادن به زندگی خانوادگی» است.
خشونت علیه زنان پدیده‌ای فردی یا اتفاقی نیست؛ ستون نامرئی حفظ نظم مردسالارانه است. مردسالاری بدون خشونت؛ چه آشکار و چه نمادین، پایدار نمی‌ماند. این خشونت، مرزهای قدرت مردانه را تعیین می‌کند؛ به مردان پیام می‌دهد «اقتدار تو پذیرفته شده است» و به زنان هشدار می‌دهد «حد خود را بدان». این اعمال تنها مشت و لگد نیست؛ سکوت اجباری، حذف از تصمیم‌گیری، تحقیر، محدودیت‌های رفت‌وآمد، فشار اقتصادی، اخراج از خانواده و کلیشه‌های فرهنگی که از کودکی به دختران آموخته می‌شود، همه اشکال این خشونت‌اند. در کنار خانواده، ساختارهای قانونی نیز همین منطق را بازتولید می‌کنند؛ قوانینی که مرد را «رییس خانوار» می‌دانند، قوانین حضانت، نابرابری در طلاق و خلأهای حقوقی در تعریف خشونت، با بی‌عملی و سکوت، مشروعیت این خشونت را تثبیت می‌کنند.
آمارها تصویر نگران‌کننده‌ای ارائه می‌دهند. بر اساس پیمایش ملی سال ۱۳۸۴، ۶۶ درصد زنان ایرانی حداقل یک بار خشونت خانگی را تجربه کرده‌اند. پژوهش‌های پیش از ۱۴۰۰ نشان می‌دهد که سالانه ۳۷۵ تا ۴۵۰ زن در ایران به قتل می‌رسند؛ استان‌هایی مانند خوزستان، کردستان، ایلام و سیستان‌وبلوچستان بیشترین آمار را دارند. شدت روش‌های قتل—از سربریدن و آتش‌زدن تا پرت‌کردن از ارتفاع—بی‌رحمی خشونت را نمایان می‌کند. پزشکی قانونی گزارش می‌دهد که از بیش از ۱۶ هزار مراجعه مرتبط با خشونت در فصل بهار سال گذشته، ۹۶ درصد قربانیان زنان بوده‌اند. با وجود این، ظرفیت خانه‌های امن کمتر از ۵۰۰ نفر است و بیش از یک‌ونیم میلیون زن همچنان در معرض خشونت شدید خانگی قرار دارند. 
نیاز به اقدام فوری و جامع علیه خشونت علیه زنان غیرقابل انکار است. تقویت خانه‌های امن، اورژانس اجتماعی و گزارش‌دهی محرمانه، تصویب قانون جامع امنیت زنان، تشکیل دادگاه‌های ویژه، اصلاح قوانین تبعیض‌آمیز خانواده و برنامه‌های آموزشی و فرهنگ‌سازی در مدارس، رسانه‌ها و خانواده‌ها ضروری است. این اقدامات همگرا می‌توانند چرخه خشونت ساختاری را قطع کرده و امنیت، کرامت و حقوق زنان را تضمین کنند و راه را برای تغییر پایدار هموار سازند.