هر حرکت انقلابی، به سرمایه انسانی، سرمایه اقتصادی و سرمایه فکری و برنامهریزی نیاز دارد. این پرسش را مطرح میکنم که در انقلاب ما، سرمایه اقتصادی و حتی منابع انسانی را چه کسانی تامین کردند؟ اگر کمی تعمق کنیم، متوجه میشویم که بخشی از کارفرمایان، با تامین این سرمایهها و حتی سرمایه فکری، نقش موثر و وزینی در حرکت انقلابی کشورمان ایفا کردهاند. اگر کارفرما به کارگر اجازه غیبت و مرخصی نمیداد و حقوقش را هم پرداخت نمیکرد، این سرمایه انسانی چطور تامین میشد؟ اگر کارگران از لحاظ مالی تامین نبودند، چطور میتوانستند در این میادین انقلابی حضور پیدا کنند؟ هرچند که کارفرمایان، در زمینههای دیگری هم سرمایه اقتصادی را تامین میکردند. درواقع، همراهی کارفرما با کارگران، به چنان نیروی عظیمی تبدیل شد که توانست تاثیر زیادی در تغییر حاکمیت وقت داشته باشد و بنیانهای رژیم شاهنشاهی را سست کند.
البته برخی به اشتباه تصور میکنند که کارفرمایان در آن زمان، با انقلاب همراهی نکردند و چندان خواستار پیروزی این حرکت انقلابی نبودند؛ درحالی که چنین تصوری، به شدت اشتباه است. به این دلیل که انقلاب ما، یک انقلاب ایدئولوژیک بود، نه یک انقلاب اقتصادی. در واقع، ما از نظر تفکری و ایدئولوژیکی نمیخواستیم نظام شاهنشاهی را بپذیریم و پیرو آن مسیر باشیم. در ضمن آن زمانی که حرکتهای انقلابی آغاز شد و انقلاب شکل گرفت، ما با تفکر سوسیالیستی برخاسته از بلوک شرق، مخالف بودیم؛ نه اینکه نگاه سرمایهداری وجود داشته باشد، اما نگاه کمونیستی هم در بین بیشتر کارفرمایان دیده نمیشد. خواسته اکثر کارفرمایان، همراستا با خواسته مردم بود. آنها نه پیرو کشورهای شرقی و نه پیرو کشورهای غربی بودند؛ بلکه خواسته آنها برقراری حکومتی بر پایه عدل و اخلاق بود.
درواقع، ما تصمیم داشتیم بسترهای دیگری را از بعد ایدئولوژی در کشور به وجود بیاوریم، همانطور که شاهد بودیم کارگران در کشور، برای دریافت حقوق بیشتر به خیابانها نیامدند، بلکه به دنبال تفکر جدیدی دراداره امورکشوربودند.