printlogo


شکاف دیجیتال؛ تهدیدی برای نیروی کار آمریکای لاتین
حمیدرضا علی‌نیا روزنامه نگار

 هوش مصنوعی به‌آرامی اما پیوسته شاکله ادارات و دفاتر آمریکای لاتین را دگرگون می‌کند؛ قدرتی که می‌تواند بهره‌وری را افزایش دهد اما هم‌زمان نابرابری‌ها را تشدید کرده و فشارهای تازه‌ای بر کارمندان تحمیل می‌کند. چالش بنیادین این است که فناوری نوین نه‌فقط ابزار کار، بلکه فرصتی برای توسعه مهارت و حفظ کرامت انسانی باشد و از حقوق کارکنان صیانت کند. کانستانسا یانوس، دستیار منابع انسانی ۲۶ ساله در سانتا کروز بولیوی، نمونه‌ای ملموس از این گذار است: روزگار گذشته او با بررسی تک‌به‌تک رزومه‌ها می‌گذشت، اما اکنون پلتفرم‌های دیجیتال پیش از رسیدن درخواست‌ها به میز او، غربالگری اولیه را انجام می‌دهند. با این حال، کار انسانی همچنان حیاتی است و یانوس با بهره‌گیری از ابزارهای دیجیتال، ایده‌ها و وظایف تکراری را سازمان‌دهی می‌کند تا خروجی بهتر و سریع‌تری داشته باشد. تجربه او نه استثنا بلکه نمادی از روندی آرام در سراسر قاره است؛ جایی که هوش مصنوعی بی‌سروصدا متن‌ها را پیش‌نویس می‌کند، داده‌ها را تحلیل می‌نماید و فرآیندهای اداری را صیقل می‌دهد، اما پرسش‌های تازه‌ای درباره معنا و اهمیت «شغل مناسب» و نحوه سازگاری با محیط کاری خودکارشونده مطرح می‌سازد.

تهدید کارهای دفتری
مطالعه‌ای تازه از «بانک جهانی» و «سازمان بین‌المللی کار» نشان می‌دهد که ۳۰ تا ۴۰ درصد مشاغل در آمریکای لاتین و حوزه کارائیب در معرض تأثیر هوش مصنوعی مولد قرار دارند و دست‌کم ۵ درصد ممکن است به‌طور کامل خودکار شوند. این فناوری نوظهور توانایی افزایش بهره‌وری را تا ۱۲ درصد در مشاغل کنونی دارد، اما تغییراتی بنیادین در طبقه متوسط، شامل تحلیلگران، وکلا، حسابداران، روزنامه‌نگاران و دستیاران اداری، ایجاد می‌کند؛ گروهی که تا دیروز باثبات تلقی می‌شد و اکنون با دگرگونی آرام اما ملموس مواجه است. آتاهوالپا بلانشت، پژوهشگر حوزه تکنولوژی، توضیح می‌دهد که سامانه‌های الگوریتمی همین حالا وظایف شناختی از نوشتن گزارش و پردازش داده تا مدیریت ایمیل‌ها و اتخاذ تصمیمات را برعهده گرفته‌اند و در بسیاری از شرکت‌های منطقه، چت‌بات‌ها و ابزارهای پیش‌بینی در حوزه منابع انسانی، خدمات مشتری و امور مالی به کار گرفته می‌شوند. با این حال، هوش مصنوعی اگرچه کارهای تکراری را کاهش می‌دهد، می‌تواند خودمختاری کارکنان را محدود و مسئولیت‌ها را مبهم کرده و ناامنی شغلی را افزایش دهد؛ چالشی که یافتن تعادل میان کارآمدی و شرایط کاری انسانی را ضروری می‌سازد.

ادغامی متفاوت
پذیرش هوش مصنوعی در آمریکای لاتین جلوه‌ای ناهمگون دارد. در حالی که تغییرات در کشورهایی مانند بولیوی به‌آهستگی رخ می‌دهد، شمال آمریکای مرکزی به ویژه در بخش مخابرات شاهد تحولاتی محسوس است. لوئیس پابلو لینارس، مهندس ۲۸ ساله گواتمالایی، تجربه شخصی خود را چنین توصیف می‌کند: زمانی که او و همکارانش مجبور بودند متن‌ها را آماده کرده و آزمایش‌های زنده را زیر نظر بگیرند، اکنون تنها با تنظیم پارامترها و بررسی نتایج، فرآیندها را پیش می‌برند. به گفته او، این تحول کارکنان را از کارهای خسته‌کننده آزاد می‌کند، اما نقش مهندس حذف نمی‌شود؛ تنها تمرکز و ماهیت وظایف تغییر می‌کند و نیازمند نظارت و تغذیه اطلاعاتی دقیق است. از سوی دیگر، کانستانسا یانوس، دستیار منابع انسانی در بولیوی، تغییرات را از دور مشاهده می‌کند و هشدار می‌دهد که بسیاری از شرکت‌ها هنوز به ابزارهای هوش مصنوعی دسترسی ندارند و نابرابری آموزشی مانعی جدی برای یادگیری و سازگاری است. این شکاف تعیین‌کننده است؛ چه کسی می‌تواند خود را با تحولات فناورانه وفق دهد و چه کسی عقب می‌ماند. آنچه روشن است، این است که این تغییرات نه‌تنها فناوری، بلکه به همان اندازه اجتماعی هستند و نسل امروز مجبور است سریع‌تر از توان نهادها، خود را با این تحولات وفق دهد.
شکاف پنهان فناوری
بانک جهانی و سازمان بین‌المللی کار هشدار می‌دهند که حدود ۱۷ میلیون شغل در آمریکای لاتین می‌توانند از پیشرفت‌های هوش مصنوعی سود ببرند، اما کمبود زیرساخت دیجیتال تهدیدی جدی برای جا ماندن بسیاری از کارکنان است. این شکاف میان کسانی که به فناوری دسترسی دارند و کسانی که ندارند، روزبه‌روز گسترده‌تر می‌شود. لوئیس پابلو لینارس، مهندس گواتمالایی، تجربه شخصی خود را روایت می‌کند: برخی همکاران مسن‌تر به روش‌های سنتی پایبندند و جوان‌ترها بیش از حد به هوش مصنوعی متکی هستند؛ او معتقد است که هیچ‌یک از این دو افراط مطلوب نیست. آتاهوالپا بلانشت، پژوهشگر حوزه تکنولوژی، هشدار می‌دهد که شرکت‌هایی که بدون سرمایه‌گذاری در آموزش هوش مصنوعی را به‌کار می‌گیرند، نوسازی را به شکلی خاموش و مخرب انجام می‌دهند و برخی کارکنان در محیط کار طرد می‌شوند. 
نابرابری جنسیتی نیز چالشی مهم است. کارولین کوئلیو از کنفدراسیون اتحادیه‌های کارگری قاره آمریکا می‌گوید الگوریتم‌ها اغلب تعصبات موجود را بازتولید می‌کنند؛ زنان، معمولاً در نقش‌های روتین‌تر، در معرض خطر جابه‌جایی‌اند، در حالی که مردان در موقعیت‌های تصمیم‌گیری و توسعه فناوری غالب‌اند. او تاکید می‌کند که هوش مصنوعی می‌تواند توازن میان زندگی و کار را بهبود بخشد، مشروط بر آنکه زنان نقش فعالی در طراحی و تنظیم این فناوری داشته باشند. 
با وجود وعده افزایش کارایی، هوش مصنوعی همراه با عدم قطعیت و ریسک‌های تازه است. لینارس اشاره می‌کند که حاشیه خطا هنوز بالاست و عنصر انسانی همچنان ضروری است. دورکاری نیز سبک ارتباط با زمان و استراحت را دگرگون کرده و می‌تواند منجر به اضافه‌کاری و انزوا شود. تماس انسانی، حتی در محیط‌های دیجیتال، ضروری باقی می‌ماند تا توازن میان بهره‌وری و سلامت روان حفظ شود.
چالش انسان بودن
مدیریت الگوریتمی، مرزهای کار انسانی را دگرگون کرده و استرس نوینی را بر دوش کارکنان می‌گذارد. ابزارهایی که عملکرد را پیوسته ردیابی می‌کنند و حضور دائمی را مطالبه می‌نمایند، نه تنها بهره‌وری را کنترل می‌کنند، بلکه اضطراب و فشار روانی تازه‌ای ایجاد می‌کنند. آتاهوالپا بلانشت توضیح می‌دهد که «سیستم‌هایی که سرعت پاسخ و لحن ارتباطی را زیر نظر دارند، نوعی نظارت نامرئی تحمیل می‌کنند که اعتماد را تضعیف کرده و به سلامت روان آسیب می‌رساند.» او تأکید می‌کند که مراقبت از سلامت روان و تعیین مرزهای روشن دیجیتال ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است و هایپرکانکتیویتی نباید امری بدیهی تلقی شود. در این میدان نبرد دیجیتال، کارگران باید در نحوه معرفی و تنظیم فناوری نقش فعال داشته باشند. شرکت «لینارس» فضاهایی برای به‌اشتراک‌گذاری دانش و مخازن آموزشی فراهم کرده است، هرچند پیشرفت به ابتکار فردی وابسته است. کانستانسا یانوس آموزش اولیه هوش مصنوعی را ارزشمند می‌داند و بر نقش رهبران در گسترش آن تأکید می‌کند. با این حال، در بخش بزرگی از منطقه، یادگیری و تطبیق با فناوری نوین بر دوش کارگران است و بسیاری باید مهارت‌ها را به‌تنهایی بیاموزند. لوئیس لوپز از ASIES هشدار می‌دهد که «فراگیری هوش مصنوعی به یک وظیفه خاموش تبدیل شده و سیاست‌گذاری عمومی قوی، آموزش در دسترس و دوره‌های همسو با تغییرات فناورانه برای آماده‌سازی نیروی کار ضروری است.»

گذار دیجیتال نیازمند عدالت است
عضویت در اتحادیه‌های کارگری آمریکای لاتین به‌زحمت از ۹ درصد فراتر می‌رود و بخش‌های دیجیتال تقریبا هیچ نمایندگی جمعی ندارند. در گواتمالا، چانه‌زنی جمعی بر سر هوش مصنوعی تقریبا وجود ندارد و لوئیس لوپز تاکید می‌کند که «بیشتر اتحادیه‌ها به‌زحمت می‌توانند برای حداقل دستمزد و بیمه تأمین اجتماعی کارگران مبارزه کنند.» با این حال، نشانه‌هایی از امید در حال ظهور است؛ آتاهوالپا بلانشت می‌گوید برخی اتحادیه‌ها در حال گنجاندن هوش مصنوعی در مذاکرات جمعی هستند، خواستار شفافیت الگوریتمی و مشارکت فعال در معرفی فناوری‌های نو شده‌اند. او تأکید می‌کند که گذار دیجیتال باید مورد مذاکره قرار گیرد و تحمیل نشود.
آدولفو لاکس پالومو، دبیرکل فدراسیون کارمندان بانک، خدمات و دولت گواتمالا، یادآوری می‌کند که ورود رایانه‌ها در دهه ۱۹۸۰ بسیاری را نگران کرده بود، اما آنچه رخ داد بازتنظیم مشاغل بود؛ او معتقد است همین سناریو درباره هوش مصنوعی نیز صادق است. نگرانی دیگر او پیوند میان هوش مصنوعی و دورکاری است که می‌تواند حقوق کار را فرسایش دهد. فدراسیون او بر آموزش، گفت‌وگوی اجتماعی و مقررات‌گذاری تأکید دارد و هدف آن است که هیچ‌کس در مسیر تحول فناوری جا نماند.
کارولین کوئلیو می‌افزاید که گذار دیجیتال باید عادلانه باشد و اتحادیه‌ها باید در چانه‌زنی الگوریتم‌ها مشارکت داشته باشند؛ از جمله دانستن اینکه چه داده‌هایی پردازش می‌شود و تصمیم‌ها چگونه اتخاذ می‌شوند. بلانشت نمونه‌هایی از برزیل و تعاونی‌های دیجیتال را برجسته می‌کند که در آن کارگران می‌توانند الگوریتم‌ها را مدیریت کرده و درباره نرخ‌ها و سود تصمیم‌گیری کنند؛ این مثال‌ها نشان می‌دهد هوش مصنوعی می‌تواند به افزایش خودمختاری جمعی کمک کند و لزوماً ناامنی شغلی ایجاد نمی‌کند.
منبع: equaltimes