در زمان انقلاب، کارگر و کارفرما از هم جدا نبودند. همگی به عنوان بخشی از جامعه و مثل سایر گروههای اجتماعی، به میادین تظاهرات آمدند و برای احقاق حقوق خود، شعار می دادند. در زمان انقلاب، بسیاری از کارفرمایان از حدود ماه مهر57، همه مراکز تولیدی را تعطیل کردند و به صورت یکپارچه به تظاهرات پیوستند. اگر آنها صرفا به دنبال منافع اقتصادی خود بودند، هرگز اقدام به تعطیلی مراکز تولیدی نمیکردند و به کارگران اجازه نمیدادند که در تظاهرات مردمی شرکت داشته باشند. همسوبودن کارگران و کارفرمایان در جریان پیروزی انقلاب، اتفاق کمنظیری بود که با همدلی آنها محقق شد. در جریان شکلگیری انقلاب، بخش زیادی از کارفرمایان، برای پیروزی انقلاب اسلامی، حاضر شدند که از منافع مالی خود بگذرند و این گذشت و فداکاری، در کارنامه کارفرمایان، ثبت شده است.
در جریان پیروزی انقلاب، همگی با هم و دوشادوش هم در خیابانها حضور داشتند، اما معتقدم نقش مهم کارفرمایان، در بعد از انقلاب بود و رفتاری که از خود نشان دادند. مدتی پس از انقلاب -از آنجایی که برخی مردم از حقایق به طور کامل آگاهی نداشتند- جو نامساعدی علیه برخی کارفرمایان شکل گرفت. در دوران انقلاب، عدهای به مخالفت با کارفرماها پرداختند و با سردادن شعارهای تند، کارفرمایان را به عنوان استثمارگر خطاب کردند. در همین بین، عدهای از کارفرماها از کشور خارج شدند. عده دیگری هم که ماندند، با وجود تمام ناملایمتیها و فضای روانی سنگین، کارگاهها را راه انداختند، اشتغال ایجاد کردند، صنایع را رونق دادند، در مناطق جنگی حضور پیدا کردند، ماشینآلات سنگین را در اختیار راهسازی قرار دادند و ... که این قبیل فعالیتها، به رشد و بازسازی کشور سرعت بخشید.
در حقیقت، کارفرمایان در حل چالشهای پس از انقلاب نیز حضور پررنگ و ویژهای داشتند و توانستند در شرایط سخت و سنگین، به کشور و مردم کمک کنند. کارفرمایان، علاوه بر اینکه نقش اثرگذاری در پیروزی انقلاب داشتند، در دوران بعد از انقلاب هم تحتتاثیر فضاسازیها قرار نگرفتند و همدل و هماهنگ به مردم و کشورشان خدمت کردند.