printlogo


خط فقر؛ مرزی که هر روز جابه‌جا می‌شود

خط فقر، مفهومی ساده به نظر می‌رسد: حداقل هزینه‌ای که یک خانواده برای تأمین نیازهای اولیه‌اش به آن نیاز دارد. اما این مفهوم ساده در ایران امروز به یکی از پیچیده‌ترین و چالش‌برانگیزترین مسائلی تبدیل شده که در سیاست‌گذاری اقتصادی و اجتماعی نقش پررنگی ایفا می‌کند. تورم مزمن و رشد بی‌سابقه قیمت‌ها باعث شده تا تعیین این مرز به امری دشوار و پیچیده بدل شود.

تورم و تغییر قیمت‌ها
در سال‌های اخیر، نرخ تورم در ایران به شدت افزایش یافته و این وضعیت در تعیین مرز خط فقر تأثیرگذار بوده است. زمانی ارقام سه تا پنج میلیون تومان برای خط فقر یک خانواده چهار نفره منطقی به نظر می‌رسید، اما امروز این ارقام به شوخی شبیه است. قیمت مسکن، خدمات درمانی، مواد غذایی و آموزش به‌اندازه‌ای افزایش یافته که بسیاری از کارشناسان معتقدند خط فقر یک خانواده چهار نفره اکنون بیش از ۵۰ میلیون تومان در ماه است.
یکی از مشکلات اصلی در تعیین خط فقر، هزینه‌های اساسی زندگی است. قیمت مسکن در سال‌های اخیر جهش قابل توجهی داشته و بسیاری از خانوارها دیگر قادر به تأمین اجاره‌بها نیستند. علاوه بر مسکن، هزینه‌های درمان، مواد غذایی، و خدمات آموزشی نیز به شدت افزایش یافته‌اند. این وضعیت، به‌ویژه برای اقشار ضعیف و طبقات متوسط که پیش از این توانایی تأمین این نیازها را داشتند، وضعیت را بسیار دشوار کرده است.

واقعیت و روایت رسمی
دولت‌ها در بسیاری از کشورهای دنیا موظف به اعلام شاخص‌هایی چون خط فقر و سطح رفاه اجتماعی هستند تا مردم و سیاست‌گذاران از واقعیت‌ها آگاه باشند. اما در ایران، اعلام رسمی خط فقر تبدیل به یک موضوع سیاسی شده است. ارائه این شاخص به معنای اعتراف به ناکامی در مهار تورم و حفظ قدرت خرید مردم تلقی می‌شود. همین موضوع باعث شده تا نهادهای دولتی از ارائه آمارهای دقیق و روزآمد در خصوص خط فقر خودداری کنند. نتیجه این سکوت و عدم شفافیت، شکاف عمیق میان واقعیت‌های زیسته مردم و آمارهای رسمی است. مردم روزانه تورم را در اجاره‌نامه‌ها، قبض‌های درمانی، هزینه‌های آموزشی و سبدهای خرید خود احساس می‌کنند. وقتی دولت از کاهش تورم سخن می‌گوید، اما در واقعیت سفره‌ها کوچک‌تر می‌شود و کالاهایی چون گوشت، لبنیات و برنج از سبد بسیاری از خانوارها حذف می‌شود، اعتماد عمومی به سیاست‌گذاران و آمارهای دولتی به شدت آسیب می‌بیند.
 تغییر در الگوی مصرف
این روزها، بسیاری از خانوارها مجبور به حذف اقلام ضروری از سبد مصرفی خود شده‌اند. کاهش در مصرف کالاهای اساسی از جمله گوشت، میوه و سبزیجات، در حالی که پیش‌تر تنها مختص به طبقات فرودست بود، اکنون طبقه متوسط را نیز درگیر کرده است. تغییرات در الگوی مصرف، هشداردهنده‌ای از سقوط کیفیت زندگی و افزایش احساس بی‌عدالتی در میان مردم است. نمی‌توان تأثیر تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی خارجی بر وضعیت اقتصادی ایران را نادیده گرفت. محدودیت‌های تجاری، افزایش هزینه‌های واردات و نوسانات شدید در درآمدهای ارزی بی‌شک اثرات منفی عمیقی بر زندگی مردم گذاشته‌اند. اما در کنار این عوامل خارجی، سوءمدیریت‌های داخلی، بی‌انضباطی مالی، نبود اصلاحات ساختاری و عدم شفافیت نیز به بحران اقتصادی دامن زده است. یکی از دلایل تشدید وضعیت خط فقر، سوءمدیریت در بخش‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی است. نبود اصلاحات ساختاری در نظام اقتصادی و مالی کشور، همچنین بی‌انضباطی در سیاست‌های اقتصادی، مشکلات زیادی را ایجاد کرده است. به‌ویژه در حوزه تأمین‌اجتماعی، ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای مردم و شفاف نبودن وضعیت اقتصادی باعث شده است که مردم نسبت به مسئولان بی‌اعتماد شوند.