جنگ قدرتهای جهانی بر سر خاکهای نادر
در دنیای مدرن، عناصر خاکی نادر (REEs) به ستون فقرات فناوریهای حیاتی مختلف تبدیل شدهاند؛ صنایع الکترونیک، خودرو، هوافضا و دفاع، عناصر نادر خاک در جایی به کار میرود که حتی فکرش را هم نمیکنید. از تلفنهای هوشمند و خودروهای برقی گرفته تا موشکهای هدایتشونده دقیق و توربینهای بادی، عناصر نادر خاکی برای فناوریهای پیشرفته شاخص دوران ما، ضروری هستند.
با این همه نباید دور از انتظار باشد که بشنویم این مواد ارزشمند به نقطهای در مناقشه جغرافیای سیاسی جهان تبدیل شده است؛ به ویژه محل بحث این موضوع میان دو غول اقتصادی جهان معاصر، ایالات متحده و چین پررنگ است. جنگ تجاری جاری میان این دو ابرقدرت، انحصار چین بر تأمین عناصر خاکی نادر را برجسته کرده و نگرانیهای جدی درباره ثبات زنجیرههای تأمین جهانی ایجاد کرده است. چین به خوبی از عناصر نادر به عنوان اهرمی در جنگ تعرفهها استفاده میکند. توسعه تاریخی استخراج عناصر نادر خاک، اهمیت استراتژیک آن، تنشهای کنونی میان ایالات متحده و چین در این خصوص و تأثیرات آن بر زنجیرههای تأمین جهانی نقطه مرکزی دیدار اخیر دونالد ترامپ و شی جینپینگ هم بود.
اهمیت استراتژیک عناصر نادر
عناصر نادر خاک، گروهی از 17 عنصر شیمیایی مشابه هستند که در پوسته زمین یافت میشوند. این مواد در دامنه وسیعی از کاربردها ضروری هستند. با وجود نامشان، بیشتر عناصر نادر در طبیعت نسبتاً فراوان هستند، با این حال به ندرت در غلظتهای اقتصادی قابل استخراج یافت میشوند، مسئلهای که استخراج و تصفیه آنها را پیچیده و پرهزینه میکند. تقاضا برای این عناصر به دلیل نقش آنها در عملکرد دستگاههای جدید و فناوریهای پیشرفته، به خصوص خودروهای برقی، توربینهای بادی و سیستمهای نظامی افزایش یافته است.
عناصر نادر به دو دسته تقسیم میشوند: سبک و سنگین. عناصر سبکتر، مانند لانتان و سریم، فراوانترند و فرایند استخراج و تصفیه آسانتری دارند و در محصولاتی مانند شیشه و عوامل پولیش استفاده میشوند. در مقابل، خاکیهای سنگینتر، از جمله نئودیمیم، دیسپروسیوم و تربیوم، بسیار نادرتر هستند و برای تولید آهنرباهایی به کار میروند که در تولید موتور و کاربردهای نظامی ضروری هستند. این عناصر برای پردازش به مراتب پیچیدهترند و تنها در چند مکان محدود در سطح جهان، از جمله چین و میانمار به مقادیر قابلتوجهی یافت میشوند.
وابستگی جهانی به این مواد در بحبوحه هجوم صنایع در سرتاسر جهان به سمت انرژی پاک و پیشرفتهای تکنولوژیکی موجب شده تا این عناصر از اهمیت اقتصادی و استراتژیک بالایی برخوردار شوند. به همین دلیل، کنترل بر خاکیهای نادر به طور فزایندهای به ابزاری برای قدرت جغرافیای سیاسی تبدیل شده است.
انحصار چین بر خاکیهای نادر
از نظر تاریخی پس از کشف معدن مانتین کالیفرنیا در سال 1949 ایالات متحده پیشتاز در تولید و تصفیه خاکیهای نادر در جهان بود. با این حال، ظهور چین بهعنوان یک قدرت اقتصادی جهانی در اواخر قرن بیستم بازار خاکیهای نادر را بهطور قابل توجهی تغییر داد.
تا دهههای 1980 و 1990، مقامات چینی از کارخانههای تصفیه ایالات متحده بازدید، تکنیکها را مطالعه و در نهایت در استخراج و قابلیتهای پردازش خود سرمایهگذاری کردند.
با بهرهگیری از نیروی کار و انرژی ارزان، چین به تدریج به تأمینکننده غالب خاکیهای نادر در سطح جهان تبدیل شد و تا دهه 2000، تقریبا 60-70 درصد از تولید جهانی را در اختیار داشت. مهمتر از آن، چین نزدیک به 90 درصد از ظرفیت پردازش جهان را در دست دارد و به انحصار فرآوری خاکیهای نادر در اختیار چین است.
این سلطه، چین را در موقعیتی با اهرمی بسیار قوی قرار داده است. با کنترل عرضه عناصر خاکی نادر، پکن میتواند بازارهای جهانی را دستکاری کند، همانطور که در طول تنشهای تجاری پیشین با ایالات متحده نیز دیده شد. در سال 2010، چین در جریان یک مناقشه ارضی، صادرات عناصر خاکی نادر به ژاپن را بهطور موقت قطع کرد؛ مسئلهای که نشاندهنده پتانسیل استفاده از این عناصر بهعنوان سلاحی در دیپلماسی بینالمللی بود. در سالهای اخیر، چین سلطه خود بر عناصر خاکی نادر را محکمتر کرده است، این تسلط در غرب زنگ خطرهایی را در مورد آسیبپذیری زنجیرههای تأمین جهانی به صدا درآورده است.
جنگ تجاری و تهدید امنیت اقتصادی
جنگ تجاری بین ایالات متحده و چین که در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ شدت گرفت، مسئله عناصر خاکی نادر را به کانون گفتمان بینالمللی کشاند. در مرکز این درگیری، تمایل ایالات متحده برای کاهش وابستگی خود به چین در زمینه این مواد حیاتی قرار دارد. اخیراً رئیسجمهور ترامپ تهدید کرد که در واکنش به گسترش کنترلهای صادراتی چین بر این مواد، تعرفههای جدیدی بر کالاهای چینی، از جمله عناصر خاکی نادر اعمال خواهد کرد. تصمیم پکن برای تشدید محدودیتها بهویژه بر صادرات عناصر سنگینی مانند دیسپروسیوم و تربیوم، شوکهایی را بهخصوص بر بخشهای الکترونیک پیشرفته و صنایع دفاعی وارد کرد.
ایالات متحده در پاسخ، جایگزینهای ممکن چین را بررسی کرده است. ترامپ توافقنامههایی را با کشورهایی مانند استرالیا، ژاپن و چند کشور جنوب شرق آسیا امضا کرد تا ظرفیت استخراج، پالایش و فرآوری در خارج از چین را افزایش دهد. برای مثال، با هدف کاهش سلطه چین یک توافق دوجانبه میان ایالات متحده و استرالیا بستهشده که در مجموع ۴ میلیارد دلار از منابع مالیاتدهندگان را برای توسعه تأسیسات استخراج و فرآوری اختصاص میدهد. علاوه بر این، ترامپ با امید تنوع بخشی زنجیره تأمین و کاهش نفوذ چین، با کشورهای جنوب شرق آسیا مانند تایلند، ویتنام و مالزی در تعامل بوده است. این تلاشها شامل وعدههایی برای سرمایهگذاری در کارخانههای فرآوری عناصر نادر و ایجاد توافقهایی برای ذخیرهسازی بهمنظور تضمین دسترسی پایدار به مواد حیاتی است.
با این حال، شکستن انحصار چین کار آسانی نخواهد بود. تحلیلگران هشدار میدهند که حتی با سرمایهگذاری قابلتوجه، ممکن است بیش از یک دهه طول بکشد تا تأسیسات جدید استخراج و فرآوری به مقیاس و کارایی تولیدات چینی برسد. فرآیند پالایش، که شامل جداسازی عناصر خاکی نادر از سنگ معدن استخراجشده و تبدیل آنها به اشکال قابل استفاده است، بهویژه پیچیده و سرمایهبر است. در واقع، شرکتهای دولتی چین، مانند «گروه عناصر خاکی نادر چین» بیش از ۹۸ درصد از ظرفیت فرآوری جهانی عناصر سنگین را در اختیار دارند و دیگر کشورها از نظر فنی و مقیاس صنعتی بسیار از چین عقب ماندهاند.
توافق کره جنوبی و آتشبس تجاری
در دیدار اخیر دونالد ترامپ و شی جینپینگ در کره جنوبی، دو کشور به توافقی در زمینه کاهش تنشهای تجاری؛ بهویژه در حوزه عناصر خاکی نادر دست یافتند. چین موافقت کرد تا کنترل صادراتی خود بر عناصر نادر را که از 9 اکتبر به اجرا گذاشته بود متوقف کند؛ نشانهای از کاهش تنشها و ایجاد یک «آتشبس» در جنگ تجاری طولانی میان دو کشور. این توافق یکساله قرار است هر سال مورد مذاکره مجدد قرار گیرد. ترامپ هم اعلام کرد تمامی مسائل مرتبط با عناصر نادر که پیشتر آتش درگیری اقتصادی تمامعیار را روشن کرده بود، حلوفصل شده است.
این توافق یک پیروزی برای چین در جنگ تجاری محسوب میشود؛ چراکه چین از کنترلهای صادراتی عناصر خاکی نادر بهعنوان اهرم فشاری در مقابل آمریکا استفاده کرده بود. با توجه به وابستگی صنایع و تولیدات ایالات متحده به عناصر کمیاب، این توافق اهمیت بالای تولیدات چین و قدرت بلامنازع آن را نشان میدهد. در مقابل ترامپ به کاهش تعرفهها بر محصولات چینی رضایت داد و آمریکا تصمیم دارد تعرفهها را بهویژه در زمینه فنتانیل از 20 درصد به 10 درصد کاهش دهد، که نرخ کلی تعرفههای آمریکا بر کالاهای چینی را به حدود 47 درصد میرساند.
علاوه بر این، در این دیدار، دو کشور توافق کردند که به مدت یک سال هزینههای مربوط به کشتیهایی را که در بنادر یکدیگر پهلو میگیرند معلق کنند. همچنین، تصمیمات دیگری اتخاذ شد، مانند تعلیق مقررات جدیدی که شرکتهای چینی را در فهرست تحریمهای آمریکا قرار داده بود.
همچنین توافقاتی در زمینه خرید محصولات میان دو طرف به امضا رسید اما برخی از جزئیات این توافقات همچنان مبهم باقی مانده، مانند توافقات مربوط به خرید انرژی از آلاسکا و مسائل مربوط به شرکتهای چینی همچون تیکتاک که هنوز در حال حلوفصل است. در نهایت تحلیلگران باور دارند در این آتشبس اقتصادی چین به مراتب موقعیت بهتری نسبت به آمریکا دارد؛ چرا که توانسته از طریق فشار صادرات عناصر نادر و تحریم خرید سویا، به کاهش تعرفهها دست یابد.
در نهایت، این توافقات بهویژه در زمینه عناصر خاکی نادر و تعرفهها، برای ایالات متحده ضروری است تا وابستگی خود به چین را در این بخشهای حیاتی کاهش دهد. اما در واقعیت، این توافقات نشاندهنده برتری چین در استفاده از ابزارهای چانهزنی و تسلط بر زنجیرههای تامین جهانی است. چین با سرمایهگذاری مستمر در توسعه زیرساختها و مهارتهای تخصصی در زمینه استخراج و پالایش این مواد، نهتنها موقعیت خود را در بازار جهانی تثبیت کرده، بلکه بهطور مؤثر قدرت چانهزنی خود را در مذاکرات تجاری و بینالمللی تقویت کرده است.
در حالی که ترامپ بهدنبال دستیابی به توافقاتی برای کاهش فشار اقتصادی و امنیتی است، پیشبینی میشود که این آتشبس تنها یک راهکار کوتاهمدت باشد.
پیشبینیها بر این است که در آینده نیز همچنان چین از تسلط خود بر مواد استراتژیک بهعنوان ابزاری برای کسب نفوذ بیشتر در اقتصاد جهانی استفاده خواهد کرد.
دشواری در کاهش سلطه چین
کاهش سلطه چین بر بازار عناصر خاکی نادر، حتی با تلاشهای گسترده ایالات متحده و متحدانش، در کوتاهمدت تقریبا غیرممکن به نظر میرسد. بزرگترین تولیدکننده این مواد خارج از چین، شرکت «لاینَس عناصر خاکی نادر» در استرالیا است، اما تأسیسات فرآوری آن در مالزی با مشکلات مقرراتی و نگرانیهای زیستمحیطی مواجه است. ایجاد پالایشگاهها و کارخانههای فرآوری جدید در کشورهایی مانند ایالات متحده و استرالیا نیازمند سرمایهگذاری کلان، رعایت مقررات زیستمحیطی سختگیرانه و تأمین نیروی متخصص برای عملیات در مقیاس صنعتی است؛ مسائلی که زمانبر و هزینهبرند.
سلطه چین تنها محدود به استخراج و پالایش نیست؛ پکن با سرمایهگذاری گسترده در توسعه مهارتهای تخصصی و دانش فنی صنعتی، توانسته کیفیت و حجم تولید خود را در سطح جهانی تضمین کند. کشورهای غربی در تلاشاند نه تنها زیرساختهای فیزیکی، بلکه سرمایه انسانی لازم برای استخراج و فرآوری مؤثر این عناصر را تقویت کنند تا بتوانند رقابت کنند، اما فاصله با چین همچنان قابل توجه است.
دولت ترامپ بارها نسبت به این سلطه هشدار داده است؛ عناصری که برای تولید خودروهای برقی، تلفنهای هوشمند و فناوریهای پیشرفته نظامی حیاتیاند و هرگونه اختلال در عرضه آنها، تبعات گسترده اقتصادی و امنیتی خواهد داشت. با توجه به محدودیتهای صادراتی جدید چین و تداوم تلاشهای این کشور برای حفظ کنترل بر منابع، فشار برای یافتن جایگزینها و تنوعبخشی زنجیره تأمین جهانی در کوتاهمدت افزایش یافته و به یکی از چالشهای کلیدی استراتژیک آمریکا و متحدانش بدل شده است.