افسردگی؛ بحران پنهان اروپا
اروپا در میانه بحرانی خاموش دستوپا میزند؛ بحرانی که نه در خیابانها فریاد دارد و نه در شاخصهای رسمی اقتصاد، اما زندگی میلیونها نفر را در تاریکی فرو برده است. تازهترین گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) از وضع سلامت روان در کشورهای عضو و اتحادیه اروپا نشان میدهد از هر پنج بزرگسال، یک نفر با علائم خفیف تا متوسط افسردگی زندگی میکند. بسیاری از این علائم هرگز تشخیص داده نمیشوند و در نتیجه، درمانی نیز در کار نیست؛ وضعیتی که نه تنها خطر پیشرفت بیماری به مراحل شدید را افزایش میدهد، بلکه بار اقتصادی و اجتماعی سنگینی بر دوش دولتها میگذارد.
هزینه مشکلات روانی در اتحادیه اروپا و بریتانیا معادل چهار درصد تولید ناخالص داخلی برآورد شده است؛ رقمی بیش از هزینه آموزش. در آلمان، درمان افسردگی از ۵۰۰ تا ۱۰ هزار یورو متغیر است و همراه با نابرابری در دسترسی به خدمات، نشانهای از بحران عمیق سلامت روان است.
در کشورهای عضوOECD، دوسوم کسانی که به مراقبتهای روانپزشکی نیاز دارند، از درمان محرومند. زمان انتظار طولانی برای ویزیت، هزینه بالای خدمات، و فاصله زیاد تا مراکز تخصصی از موانع اصلی دریافت خدمات سلامت روان عنوان شدهاند. در بسیاری از مناطق روستایی و شهرهای کوچک، کمبود روانپزشک و روانشناس به معضلی ساختاری تبدیل شده است. این کمبود نهتنها بر بیماران، که بر بهرهوری نیروی کار و نرخ مشارکت اقتصادی نیز اثر مستقیم دارد.
افسردگی در میان زنان ابعاد نگرانکنندهتری یافته است. گزارش OECD نشان میدهد زنان در مقاطع حساس زندگی، بهویژه دوران بارداری و پس از زایمان، بیش از مردان در معرض اختلالات روانی قرار دارند. میانگین شیوع افسردگی پس از زایمان در اروپای مرکزی و شرقی ۱۶.۶ درصد، در اروپای جنوبی ۱۶.۳ درصد و در اروپای شمالی ۱۳.۸ درصد برآورد شده است. در کشورهای چک، مجارستان، ایرلند، ایتالیا، لوکزامبورگ و پرتغال، بروز افسردگی متوسط یا شدید از میانگین اتحادیه اروپا بالاتر است. این تفاوتها به گفته کارشناسان، ریشه در نابرابریهای جنسیتی، فشارهای اقتصادی و کمبود خدمات حمایتی در دوران پس از زایمان دارد. برخی کشورهای اروپایی با اجرای طرحهای نوآورانه سلامت روان، شدت و مدت علائم را تا ۸۷ درصد کاهش دادهاند. تا پایان ۲۰۲۳، چهارده کشور امکان مراجعه مستقیم به رواندرمانگر را فراهم کردند و در هلند مراکز مشاوره جوانان برای آموزش دانشجویان در حمایت از همسالان ایجاد شده است.
در بلژیک، سیاستهای بازپرداخت هزینه درمانهای روانشناختی و ایجاد شبکههای درمان در مدارس، محیطهای کاری و مراکز اجتماعی موجب کاهش غیبت کاری و بهبود حضور دانشآموزان شده است؛ طرحی که بنا بر گزارشها، نرخ بهبود را میان ۵۰ تا ۶۰ درصد افزایش داده است. نمونههای موفق دیگری نیز در لهستان و آلمان دیده میشود؛ از غربالگری افسردگی پس از زایمان تا استفاده از ابزارهای دیجیتال و اپلیکیشنهای خودیاری. اروپا میکوشد سلامت روان را به اولویت سیاست عمومی بدل کند، اما شیوع گسترده افسردگی نشان از عمق بحران پنهان دارد.
منبع: eurofound