دو قران برای علاءالدوله
خورشید آزادی طراح گرافیک
برای نوشتن از پوسترهای سینمای ایران به کتاب مرجعی نیاز داشتم که ظاهرا نایاب شده است؛ «صدسال اعلان و پوستر فیلم در ایران» اثر زندهیاد مسعود مهرابی. کتاب را بهسختی به دست آوردم و با حسی که انگار غنیمتی ارزشمند به دستم رسیده از دست پیک نگرفته شروع به ورق زدن کردم. کتاب از اعلامیههای متنی شروع میشود و کمکم تصویر کنار واژهها مینشیند.
خیابان علاءالدوله (فردوسیِ فعلی)، عکاسخانه روسیخان، مقابل خانۀ امیرنظام. بلیتهای واردین دو قران و سه قران است. این نشانی نخستین آگهی نمایش فیلم در مطبوعات ایران در مهر ۱۲۸۶ است. دختر لر به سال ۱۳۱۲ اولین پوستر رنگی سینمای ایران است که از تصویر و متن در کنار هم استفاده شده و روحانگیز سامینژاد، اولین زن بازیگر ایرانی، حالا روی پوستر ایستاده است. از اواخر دهۀ بیست پوسترها شناسنامهدار میشوند و نام کارگردان و بازیگران در کنار نقاشیهایی که شبیه پردۀ نقالیاند. این سبک از طراحی که بهظاهر به مذاق تهیهکننده و بازار خوشایند بود تا اواخر دهۀ شصت همچنان دیده میشود. اما برای من قسمتی از این تاریخچه جذاب است که هیچگاه تکرار نشد. اواخر دهۀ چهل و اوایل دهۀ پنجاه نسلی در گرافیک پوستر فیلمهای ایران، ساختارشکنانه پا به میدان میگذارد که حالا ما شاهد پوسترهایی هستیم که به متن، تصویر و ایدهپردازی به یکاندازه اهمیت میدهند؛ نسلی که حتی در قطع متداول پوسترها دست میبرند. رنگها و قرارگیری متن در کنار تصویر جسورانه است. جدا از نگاه به بازار به مفهوم مستقل پوستر اهمیت میدهند. برای هر فیلم لوگوتایپ مشخص طراحی میشود و از فرم به ماهیت پوستر هویت میبخشد. برجستهترین طراحان این نسل تکرارنشدنی مرتضی ممیز، فرشید مثقالی، قباد شیوا، عباس کیارستمی، ابراهیم حقیقی و آیدین آغداشلو بودند.
اولین پوستری که میخکوبم میکند، پوستر فیلم «گاوِ» داریوش مهرجویی، اثر فرشید مثقالی است. از نقاشیهای پررنگولعاب خبری نیست. کادر کشیده و عمودی با حاشیۀ زرد خالص، لوگوتایپ گاو به رنگ آبی، شناسنامۀ عوامل در یکسوم بالایی فرم اصلی پوستر و تکرار تصویر عزتالله انتظامی که در انتها با سر یک گاو ترکیب میشود. وحدت متن، سکوتهای حسابشدۀ سفید، انتخاب رنگ جسورانه و فونت متفاوت، دنیای جدیدی از دریچۀ نگاه نسل نو نشان میدهد. از دهۀ شصت به بعد، شاهد موج جدیدی از طراحی در پوستر هستیم. تهیهکننده نقش مهمی در تعیین زیباییشناسی عمومی پیدا میکند. برای هر فیلم اغلب دو پوستر طراحی میشود؛ یکی برای بازار و دیگری شاید کمی مفهومی! سینما بهعنوان صنعتی دیدهمیشود که مسئولیت فروش فیلم سطح پایین بر گردن طراح پوستر میافتد. پوستر را نجاتدهندۀ گیشه میدانند، اما بدون اعتماد به تخصص طراح پوستر. این اتفاق با ظهور فتوشاپ و ورود ابزار فنی بهطور کلی دست هنرمند را برای همیشه بسته نگه داشت. جذابیتهای این ابزار، زیباییشناسی را تغییر داد. با وجود ابزار بیشتر، فونتها دِفُرمه و بدسلیقه و محدود استفاده شد. تصاویر سوپراستارها در بزرگترین حالت خود روی صفحۀ پوستر خودنمایی میکرد و خبری از ترکیببندی، ایدهپردازی و تکنیک با وجود وجود ابزارها نبود! نسل پوسترهای «کلهای»!
از دهۀ هشتاد تا همین امروز، سینمای ایران شاهد نسلی از طراحان بود که برای یکبار هم قلم به دست نگرفته بود و شناختی از آناتومی و طراحی دستی نداشت. مبانی عملی بدون حضور کامپیوترها را نگذرانده بود و شناختی از بافت و چاپ و ترام نداشت. درنتیجه شاهد نسل جدیدی از طراحی پوستر در سینما هستیم که به لطف سلیقۀ تحمیلی اکثر تهیهکنندهها، طراحان محدودی که این بخش از گرافیک را در دست دارند تلاشی برای نوآوری و ساختارشکنی نمیکنند و بهطور کلی ایدهپردازی و طراحی جسورانه دیگر نقشی در پوسترها ندارد. و هزار افسوس اگر دیگر نسلی چون ممیز و شیوا و مثقالی و کیارستمی هیچوقت پا به این میدان نگذارند و سلیقۀ درست را به گیشۀ سینما هدیه ندهند.