printlogo


الزامات ادغام صندوق‌های بازنشستگی
نرگس اکبرپور روشن عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

 در ادغام صندوق‌های بازنشستگی، توجه به پیش‌نیازهای اصولی یک ضرورت غیرقابل‌چشم‌پوشی است. نخستین گام در این مسیر، اندازه‌گیری دقیق کمّی و کیفی تعهدات بلندمدت هر صندوق، برآورد دارایی‌ها و تحلیل اکچوئری با یک روش یکسان است تا مشخص شود هر صندوق در چه شرایطی و با چه تعهداتی می‌تواند با دیگری ادغام شود. بدون این اطلاعات، تصمیم‌گیری درباره ادغام، نه تنها ناپایدار بلکه پرریسک خواهد بود.
 نمونه اخیر ادغام صندوق‌های بازنشستگی کشوری و فولاد نشان می‌دهد که ماهیت صندوق‌ها نقش کلیدی در ساده‌سازی فرایند دارد. هر دو صندوق کمک‌گیر دولت هستند و بخش عمده تعهدات آنها توسط بودجه دولتی تأمین می‌شود. این ویژگی باعث می‌شود ادغام به لحاظ اجرایی و اداری مسیر ساده‌تری داشته باشد و دست‌کم هزینه‌های راهبری و عملیاتی کاهش یابد. هرچند تجربه ادغام‌های پیشین در کشور نشان داده صرفه‌جویی هزینه‌ها همیشه ملموس نبوده، اما نظریه کاهش هزینه‌های اداری و تسهیل مدیریت، یکی از دلایل اصلی این نوع ادغام‌ است.
در بلندمدت، وحدت رویه در راهبری صندوق‌ها و توزیع عادلانه‌تر منابع میان بیمه‌شدگان اهمیت دارد. ادغام اصولی می‌تواند امکان ایجاد رویه‌های مشترک و ارتقای عدالت در پرداخت‌ها را فراهم کند؛ به ویژه زمانی که دولت متعهد پرداخت تعهدات صندوق‌هاست. با این حال، بدون رعایت کامل پیش‌نیازهای ادغام، تحقق چنین هدفی ممکن نخواهد بود.
در جریان ادغام، بررسی دقیق قواعد و مقررات صندوق‌ها، شناسایی موانع و تجمیع مناسب آنها ضروری است. همچنین باید مراقب بود که کسری یکی از صندوق‌ها، تعادل منابع و مصارف صندوق دیگر را به خطر نیندازد و وضعیت پایدار آن را مختل نکند. در مورد صندوق‌های کشوری و فولاد، با توجه به دریافت بخش عمده هزینه‌های جاری از دولت، نگرانی‌های مالی در ادغام کمتر اهمیت دارد، اما رعایت اصول ادغام همچنان الزامی است تا تفاوتی در ایفای تعهدات نسبت به بیمه‌شدگان و مستمری‌بگیران ایجاد نشود.
هدف دولت از ادغام این صندوق‌ها به وضوح تسهیل فرایندهای اداری، کاهش هزینه‌های جاری و بهبود کارایی راهبری است. با این حال، شرایط صندوق‌ها متفاوت است و این تفاوت می‌تواند تأثیر قابل‌توجهی بر موفقیت ادغام داشته باشد. به عنوان مثال، ادغام صندوق فولاد با سازمان تأمین اجتماعی، که هنوز در وضعیت ناترازی مالی قرار دارد و به کمک دولت برای ایفای تعهدات نیازمند است، شرایط کاملاً متفاوت و پیچیده‌تری ایجاد می‌کند و بدون پیش‌نیازهای اصولی، می‌تواند به زیان سازمان و بیمه‌شدگان باشد.
نقش کانون‌های بازنشستگی و مشارکت ذینفعان در نظارت و همافزایی اجرایی، برای حفظ حقوق بازنشستگان حیاتی است. بزرگ‌تر بودن صندوق کشوری نسبت به صندوق فولاد نیز امکان بهینه‌سازی مدیریت و کارایی را فراهم می‌کند، مشروط بر اینکه اصول ادغام رعایت شود.