رشد فرار بیمهای؛ سهلانگاری یا آگاهی مخرب؟
ناصر چمنی فعال حوزه کارگری
فرار بیمهای پدیدهای رو به رشد است که در سالهای اخیر با سرعتی نگرانکننده صندوقهای بازنشستگی و سازمان تأمین اجتماعی را تحت فشار قرار داده است. بیشترین موارد این پدیده در بخشهای اقتصادی و اشتغال غیرمولد شکل میگیرد؛ جایی که شاغلان به دلیل عدم برخورداری از انواع بیمههای اجتماعی، بدون پوشش بیمهای فعالیت میکنند. آمارها حاکی از سه میلیون و ۷۰۰ هزار مورد فرار بیمهای در کشور است؛ رقمی که پیامدهای اقتصادی و اجتماعی گستردهای به دنبال دارد و توان صندوقها را در تأمین منابع پایدار کاهش میدهد. این موضوع علاوه بر فشار مالی بر سازمانهای بیمهگر، هزینههای اجتماعی و درمانی سنگینی را نیز بر خانوادهها و نظام سلامت تحمیل کرده است. کاهش نسبت پشتیبانی صندوقها و افت نقدینگی، آثار مستقیم این پدیده است و تبدیل اشتغال مولد به غیرمولد، همراه با جای دادن حدود ۶۰ درصد شاغلان در بخش غیرمولد، فرار بیمهای را تشدید کرده و شکاف میان منابع و تعهدات سازمان را عمیقتر میکند. یکی از راهکارهای مؤثر در کاهش فرار بیمهای، آگاهی کامل کارگران از مزایای بیمهای است. زمانی که شاغلان اهمیت بیمه را درک کنند و کارفرمایان نیز دستمزد واقعی و حقبیمه کامل را اعلام نمایند، منابع پایدار صندوقها تأمین خواهد شد و روند فرار بیمهای کاهش مییابد. مشکل اساسی زمانی رخ میدهد که برخی کارگران در همکاری با کارفرمایان از پرداخت حقبیمه خودداری کنند؛ این رفتار نهتنها به ضرر صندوقها است، بلکه به رشد پدیده فرار بیمهای دامن میزند. آگاهیبخشی به جامعه کارگری، اطلاعرسانی دقیق درباره مزایای بیمهای و فرهنگسازی در این زمینه میتواند نقش مهمی در جلوگیری از این روند منفی ایفا کند و امکان تأمین منابع پایدار برای سازمان تأمین اجتماعی را فراهم سازد. از سوی دیگر، پیامدهای بلندمدت فرار بیمهای بیشترین آسیب را به بازنشستگان وارد میکند. افرادی که حقبیمه کامل پرداخت نکردهاند، در دوران بازنشستگی با مستمری پایین و شرایط مالی دشوار مواجه خواهند شد. در نتیجه، فرهنگسازی و آگاهیبخشی به کارگران و کارفرمایان نهتنها به نفع صندوقها، بلکه به نفع شاغلان و بازنشستگان نیز خواهد بود و تضمین میکند که سازمان تأمین اجتماعی بتواند خدمات خود را به شکلی پایدار و مؤثر ارائه دهد. در نهایت، جلوگیری از فرار بیمهای و ایجاد پوشش کامل برای شاغلان، ضریب پشتیبانی صندوقها را افزایش میدهد و منابع مالی آنها را پایدار میسازد. با اعلام دستمزد واقعی، پرداخت کامل حقبیمهها و نهادینه کردن فرهنگ بیمه، میتوان اطمینان حاصل کرد که سازمان تأمین اجتماعی به عنوان یک نهاد درآمد–هزینهای مستقل، قادر به ادامه فعالیت و ارائه خدمات به گروههای شاغلان بیمهپرداز خواهد بود و مسیر تأمین حقوق بازنشستگان و شاغلان به شکل عادلانه و پایدار حفظ خواهد شد. فرار بیمهای پدیدهای است که نهتنها صندوقها، بلکه شاغلان و بازنشستگان را نیز تهدید میکند و مقابله با آن نیازمند آگاهی و مسئولیتپذیری همه ذینفعان در جامعه کارگری است.