printlogo


قطارهای پرسرعت، شریان تازه قاره سبز
حمیدرضا علی‌نیا مترجم

کمیسیون اروپا در پاییز امسال طرحی بلندپروازانه برای بازطراحی نقشه حمل‌ونقل قاره ارائه خواهد داد: گسترشی عظیم در شبکه راه‌آهن پرسرعت با هدف پیوند پایتخت‌ها و شهرهای بزرگ اروپا در قالب یک شبکه بی‌وقفه و یکپارچه فولادی. این چشم‌انداز که توسط آپوستولوس تیزتیکوستاس، کمیسر حمل‌ونقل اتحادیه اروپا، تشریح شده، وعده «شبکه‌ای متصل‌تر، کارآمدتر و رقابتی‌تر» را می‌دهد؛ شبکه‌ای که نه‌تنها برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای طراحی شده، بلکه گزینه‌ای سریع‌تر، راحت‌تر و مقرون‌به‌صرفه‌تر از سفر هوایی در اختیار مسافران قرار می‌دهد. ابعاد این طرح قابل توجه است: شبکه‌ای پیشنهادی به طول ۴۹,۴۰۰ کیلومتر، سرمایه‌گذاری ۵۴۶ میلیارد یورویی و هدف سه برابر شدن ترافیک قطارهای پرسرعت تا سال ۲۰۵۰. هرچند فناوری به‌کار رفته نوین و مقابله با تغییرات اقلیمی فوری است، اما ایده اصلی قدمتی به اندازه خود راه‌آهن دارد: اتصال، شکوفایی به همراه می‌آورد. تاریخ، نه فقط در اروپا بلکه در جهان، چنین داستانی را بارها ثبت کرده است. الگوی شکوفایی از طریق اتصال در هنگام افتتاح راه‌آهن لیورپول–منچستر بریتانیا در سال ۱۸۳۰، کوبیدن «میخ طلایی» راه‌آهن ایالات متحده در بیابان یوتا در سال ۱۸۶۹ و استقرار راه‌آهن سراسری سیبری روسیه تا سال ۱۹۱۶ دیده می‌شود. راه‌آهن‌ها فراتر از جابه‌جایی مردم و کالا بودند؛ آن‌ها جغرافیای اقتصادها را بازنویسی، توازن‌های سیاسی را تغییر و تعریف ملت‌ها از خود را دگرگون کرده‌اند.

سه تجربه تاریخی
راه‌آهن‌های اولیه بریتانیا با ترکیب فناوری بخار پیشرفته و عملیات باری و مسافری در مقیاس بزرگ، الگویی تازه برای حمل‌ونقل مدرن ایجاد کردند. راه‌آهن لیورپول–منچستر نشان داد چگونه خطوط ریلی می‌توانند با کاهش هزینه‌ها و کوتاه کردن زمان جابه‌جایی، بازارها را گسترش دهند و تولید صنعتی را تقویت کنند. این تحول موجب رشد سریع شهرها و تبدیل شهرهای کوچک متصل به خطوط ریلی به مراکز صنعتی شد. در ایالات متحده، راه‌آهن نه‌تنها شتاب‌دهنده انقلاب صنعتی بود، بلکه بازار ملی منسجمی ایجاد کرد. تکمیل نخستین راه‌آهن سراسری در سال ۱۸۶۹، سواحل اقیانوس اطلس و آرام را به هم متصل کرد و زمان سفر نیویورک تا سانفرانسیسکو را از چند ماه به حدود یک هفته کاهش داد. این شبکه ریلی اقتصاد مناطق مختلف را پیوند زد، استانداردسازی زمان را شکل داد و از نظر سیاسی قدرت دولت فدرال را در مناطق مرزی تقویت کرد. در روسیه، راه‌آهن سراسری سیبری (1916–۱۸۹۱) هم ابزار اقتصادی و هم سیاسی بود. این خط ۹,۰۰۰ کیلومتری امکان دسترسی به مناطق دوردست امپراتوری، اسکان جمعیت، کشاورزی و بهره‌برداری از منابع سیبری را فراهم کرد و نفوذ دولت مرکزی را تثبیت نمود. این راه‌آهن تا امروز هم یک شریان حیاتی اقتصادی و نماد وحدت ملی باقی مانده است.

انقلاب اقتصادی راه‌آهن‌ها
تأثیر اقتصادی راه‌آهن‌ها را می‌توان در چهار سازوکار خلاصه کرد:
۱. یکپارچه‌سازی بازار: کاهش زمان سفر و هزینه حمل‌ونقل، اتصال تولیدکنندگان به مصرف‌کنندگان دور.
۲. اقتصاد مقیاس: ایجاد حمل‌ونقل قابل اعتماد، امکان تخصصی شدن صنایع، افزایش تولید و کاهش هزینه‌ها.
۳. ضریب سرمایه‌گذاری: ساخت راه‌آهن تقاضا برای فولاد، انرژی، خدمات مهندسی و نیروی کار را افزایش و اثر موج‌وار در اقتصاد ایجاد می‌کند. ۴. رشد شهری: شهرهای متصل سریع‌تر گسترش یافته و کسب‌وکار، نیروی کار و سرمایه را جذب می‌کنند. در طول تاریخ، این نیروها هم‌زمان عمل کرده‌اند؛ صنعت پنبه بریتانیا، تجارت غلات ایالات متحده و منابع روسیه همگی پس از بلوغ زیرساخت ریلی رشد انفجاری داشتند. راه‌آهن نه‌تنها به اقتصاد خدمت کرد، بلکه آن را بازآفرینی کرد.

یکپارچه‌ساز سیاسی و اقتصادی
راه‌آهن‌ها فراتر از زیرساخت تجاری هستند؛ آن‌ها ابزار یکپارچگی سیاسی نیز هستند. در ایالات متحده و روسیه، خطوط ریلی قلمروهای دورافتاده را به چارچوب سیاسی واحد متصل و انسجام ملی را تقویت کردند. همین اصل در چشم‌انداز کنونی اتحادیه اروپا نیز دیده می‌شود: جایگزینی شبکه‌های ملی پراکنده با سیستمی یکپارچه و سراسر اروپایی، برای ادغام قاره و ایجاد شبکه حمل‌ونقل گسترده. همچنین، راه‌آهن امکان جابه‌جایی سریع نیروها و خطوط تدارکاتی را فراهم می‌کند؛ این منطق نظامی قرن نوزدهم هنوز سیاست حمل‌ونقل در مناطق حساس را هدایت می‌کند. از سوی دیگر، همگرایی اقتصادی نیز دستاوردی سیاسی است: شبکه ریلی یکپارچه تجارت فرامرزی را تشویق، هزینه تراکنش‌ها را کاهش و اقتصادهای منطقه‌ای را هماهنگ می‌کند. فراتر از مرزهای اروپا، چنین شبکه‌ای نفوذ ژئوپلیتیکی اتحادیه را گسترش داده و پیوندهای اقتصادی و سیاسی با بالکان غربی، شمال آفریقا و حتی آسیای مرکزی ایجاد می‌کند. یکپارچگی دیجیتال با بلیت‌فروشی سراسری، برنامه‌ریزی لحظه‌ای سفر و مدیریت ظرفیت مبتنی بر هوش مصنوعی می‌تواند راه‌آهن اروپا را الگویی جهانی از کارایی سازد.

جاه‌طلبی پرسرعت اروپا
چالش کنونی اروپا مشابه چالش‌های قرن نوزدهم است: غلبه بر سیستم‌های پراکنده، آشتی دادن اولویت‌های ملی و تأمین مالی زیرساخت‌های بلندمدت. شبکه پیشنهادی بر قابلیت همکاری متقابل، علائم یکپارچه و دسترسی عادلانه برای اپراتورهای جدید تمرکز دارد تا ناکارآمدی شبکه‌های وصله‌پینه‌ای که سفرهای فرا مرزی را سخت می‌کنند، برطرف شود. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد سه‌چهارم شهروندان اتحادیه اروپا در صورت اتصال سریع و قابل اعتماد، قطارهای پرسرعت را به هواپیما ترجیح می‌دهند. سفر با قطار تنها کسری از انتشار Co پروازهای کوتاه‌برد را دارد و انتقال مسافران از هوا به ریل برای دستیابی به اهداف کربن صفر ضروری است. با این حال، موانعی باقی است: اپراتورهای ملی به مسیرهای داخلی اولویت می‌دهند، سیستم‌های بلیت‌فروشی پراکنده‌اند و سفر با قطار پرسرعت گاه گران‌تر از پرواز است. بدون سرمایه‌گذاری هماهنگ، اصلاحات سیاستی و ایجاد شرایط مالی برابر، راه‌آهن برای رقابت با راحتی و قیمت سفر هوایی به مشکل می‌خورد. از قلب صنعتی بریتانیا تا مرزهای سیبری، راه‌آهن‌ها همواره فراتر از وسیله‌ای برای جابه‌جایی بوده‌اند؛ آن‌ها ملت‌ساز، بازارآفرین و ابزار سیاسی‌اند. پروژه راه‌آهن پرسرعت اتحادیه اروپا در همین سنت قرار دارد. اگر تاریخ درسی برای ما داشته باشد، این است که پروژه‌های ریلی تحول‌آفرین نیازمند چشم‌انداز، هماهنگی و تعهد بلندمدت‌اند. اروپا اکنون با انتخابی مشابه روبه‌رو است: شریان‌های فولادی که در دهه‌های آینده ساخته می‌شوند، نه‌تنها قطارها را جابه‌جا می‌کنند بلکه حامل آرمان‌های قاره برای یکپارچگی، پایداری و شکوفایی خواهند بود. ریل‌ها ممکن است نو باشند، اما این سفر پیش‌تر پیموده شده و همواره به تغییرات عمیق انجامیده است.