لزوم تقویت زیرساختها برای رشد بورس
سعید اسلامی بیدگلی
بازار سرمایه، بهعنوان یکی از ستونهای اصلی اقتصاد هر کشور، نقشی محوری در جذب و هدایت منابع مالی به سوی تولید و توسعه اقتصادی ایفا میکند. سلامت و پایداری این بازار نهتنها برای سرمایهگذاران، بلکه برای کل نظام اقتصادی کشور حیاتی است. با این حال، تجربههای اخیر در ایران نشاندهنده چالشها و نقدهایی است که بر شیوههای حمایت از بازار سهام وارد شده است. این حمایتها که اغلب به تزریق نقدینگی محدود شدهاند، بهجای تقویت زیرساختها و اصلاح قوانین، انتظارات نادرستی را در میان سرمایهگذاران و نهاد ناظر ایجاد کردهاند. حمایتهای حاکمیتی از بازار سرمایه باید بر اصلاح زیرساختها، بهبود قوانین و ایجاد ثبات متمرکز شود. تزریق نقدینگی، بهعنوان ابزاری برای مدیریت بحران، تنها در شرایط اضطراری و برای جلوگیری از هراس عمومی توجیهپذیر است. با این حال، هم نهاد ناظر و هم سرمایهگذاران به این روش عادت کردهاند و حتی در شرایط عادی بازار، انتظار مداخله دولت را دارند. این روند که ریشه در دهههای گذشته دارد، از سیاستگذاریهای نادرست مانند الزام صندوقهای درآمد ثابت به خرید سهام ناشی میشود. چنین تصمیمهایی نهتنها به سودآوری این صندوقها آسیب میزند، بلکه آثار منفی آن همچنان در پرتفوی آنها مشهود است. به جای اقدامات دستوری، حمایتها باید پیشگیرانه و متمرکز بر کاهش ریسکهای سیستمی باشند. نهاد ناظر بازار، با تمرکز بر حفظ شاخص کل، تلاش میکند از بروز هیجانات منفی جلوگیری کند، زیرا افت شاخص میتواند اعتماد عمومی به بازار را خدشهدار سازد. اما آیا این رویکرد در زمان ریزش بازار کافی است؟ تجربه نشان میدهد که حمایت از نمادهای شاخصساز، بدون اصلاحات ساختاری، تنها راهحلی موقت است. دولت باید با اجرای قوانین معطلمانده، مانند جبران زیان شرکتهای بورسی ناشی از قطع آب، برق و گاز، به تعهدات قانونی خود عمل کند. این اقدام نهتنها ریسک سرمایهگذاری در بورس را کاهش میدهد، بلکه انگیزه شرکتها برای ورود به بازار سرمایه را افزایش خواهد داد. متأسفانه، با وجود الزام قانونی، تاکنون هیچ پرداختی در این زمینه صورت نگرفته است. فقدان نظارت جدی بر اجرای قوانین این پیام را به جامعه منتقل میکند که قانون قابل دور زدن است؛ امری که اعتماد عمومی را تضعیف میکند. یکی از نیازهای اساسی بازار سرمایه، ایجاد سازوکار اعتباری کارآمد است. دولت باید با هماهنگی میان نظام پولی و بازار سرمایه، از روشهای غیرمستقیم حمایت مانند تقویت نهادهای مالی، سبدگردانها و صندوقهای سرمایهگذاری بهره گیرد. در سطح جهانی، تزریق نقدینگی تنها بهصورت موقت و در شرایط بحرانی انجام میشود، نه بهعنوان سیاستی دائمی. حمایتهای اعتباری باید به سمت سرمایهگذاری غیرمستقیم هدایت شوند؛ زیرا نهادهای مالی به دلیل ساختار منظم و نظارتپذیر، گزینهای مناسبتر از سرمایهگذاران حقیقی هستند. اصلاح این روند، گامی اساسی در راستای تقویت پایداری و اعتماد به بازار سرمایه خواهد بود.