printlogo


بحران خاموش دختران مجرد ایران
شهلا کاظمی پور جامعه‌شناس خانواده

در ایران، نرخ ازدواج طی دو دهه گذشته روندی کاهشی داشته و از حدود ۸۰۰ هزار ازدواج سالانه به نزدیک ۵۰۰ هزار مورد رسیده است. این کاهش، به‌زعم برخی، حاصل تغییر نگرش‌ها و کاهش تمایل جوانان به ازدواج است، اما تحلیل دقیق‌تر، آن را حاصل تغییرات ساختاری جمعیت و باروری در دهه‌های پیش می‌داند. جمعیت در معرض ازدواج کاهش یافته و نسبت دختران جوان به پسران مجرد به‌شدت نابرابر شده است. هم‌اکنون حدود ۵ میلیون دختر مجرد در سن ازدواج وجود دارد؛ درحالی‌که فرصت‌های ازدواج به‌شدت کاهش یافته است. دختران متولد دهه ۶۰، به‌ویژه آنان که اکنون به سنین بالای ۳۵ سال رسیده‌اند، در کانون بحران تجرد قرار دارند. مطابق عرف ازدواج در ایران، مردان اغلب با زنانی کوچک‌تر از خود ازدواج می‌کنند. این الگو سبب شده دختران دهه ۶۰ نیازمند همسری از دهه ۵۰ باشند؛ نسلی که جمعیت مردانش کمتر بوده و بسیاری نیز زودتر ازدواج کرده‌اند. از طرف دیگر، تحصیلات و اشتغال زنان نیز در کاهش امکان ازدواج مؤثر بوده است. زنان با سطح تحصیلات و آگاهی بالاتر، انتخابگرتر شده‌اند و همین عامل دایره گزینه‌هایشان را محدود کرده است. به این ترتیب، تجرد آنان بیشتر ناشی از محدودیت‌های بیرونی است تا انتخاب شخصی. در سال‌های اخیر، طلاق نیز رو به افزایش گذاشته است. شهرنشینی، تحصیلات بالاتر، و تغییر در سبک زندگی، انتظارات جوانان از ازدواج را بالا برده و تاب‌آوری زوج‌ها را کاهش داده است. در کنار آن، ما با پدیده تازه‌ای به‌نام «زنان مجرد خودسرپرست» نیز مواجهیم؛ زنانی که هرگز ازدواج نکرده‌اند اما به‌تنهایی زندگی می‌کنند. برخی از آن‌ها مهاجرانی هستند که از شهرها و روستاهای کوچک به کلان‌شهرها آمده‌اند. در ظاهر مستقل‌اند، اما بدون شغل و حمایت اجتماعی، امنیت اقتصادی ندارند و در معرض انواع تهدیدهای روانی و اجتماعی‌اند. بسیاری از آن‌ها هنوز به خانواده پدری وابسته‌اند و با نبود فرصت‌های شغلی یا نابرابری جنسیتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. اگر روند تجرد قطعی در زنان، به‌ویژه در دهه‌های میانی زندگی، تداوم یابد، با نسلی از زنان تنها و بدون حمایت مالی روبه‌رو خواهیم بود که امکان بازگشت به چرخه ازدواج را از دست داده‌اند. نبود داده‌های دقیق پس از سرشماری ۱۳۹۵ نیز موجب شده تصویر روشنی از وضعیت این زنان در دست نباشد. این شرایط، نیازمند سیاست‌گذاری چندوجهی و مداخلات هدفمند است؛ از جمله ارتقای آموزش و اشتغال زنان، گسترش حمایت‌های اجتماعی، و بازنگری در هنجارهای فرهنگی همسرگزینی. در نهایت، تجرد قطعی را نمی‌توان صرفاً به‌عنوان یک انتخاب فردی تحلیل کرد بلکه باید آن را پدیده‌ای ساختاری دانست که آینده جمعیت و سلامت اجتماعی کشور را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.